1395/11/16 ۱۰:۱۲
سالهای سال است که روح و جانش با موسیقی عجین شده است. حتی حرفه پزشکی هم هیچ گاه سبب نشد تا آرشه را بر زمین بگذارد و در کنار تحصیل و کار همواره به عشق هنر نواخت. او ازهمراهان و رهروان استادان مطرح موسیقی همچون حبیبالله بدیعی، همایون خرم، علی تجویدی و پرویز یاحقی است و با بهره بردن از درس بزرگان، سبک منحصر به خود را ابداع کرد.
ندا سیجانی: سالهای سال است که روح و جانش با موسیقی عجین شده است. حتی حرفه پزشکی هم هیچ گاه سبب نشد تا آرشه را بر زمین بگذارد و در کنار تحصیل و کار همواره به عشق هنر نواخت. او ازهمراهان و رهروان استادان مطرح موسیقی همچون حبیبالله بدیعی، همایون خرم، علی تجویدی و پرویز یاحقی است و با بهره بردن از درس بزرگان، سبک منحصر به خود را ابداع کرد. دکتر جهانشاه برومند از جراحان صاحبنام دندانپزشکی کشور است و در کنار این حرفه دشوار، در موسیقی و نوازندگی ویولن نیز اشتهار بسیاری دارد. در منزل شخصیاش که به استودیویی کوچک تبدیل شده، آثار بسیاری از استادان بزرگ موسیقی نظیر زنده یاد فرهنگ شریف، ایرج، گلپا، فضلالله توکل و... را ضبط و نگهداری میکند. آثاری که تعدادی ازآنها تا امروزمنتشر نشده و او تصمیم دارد این آثار زیبا و فاخر را در بازار این روزهای موسیقی که تعریف چندانی ندارد برای علاقه مندان جدی موسیقی ایرانی عرضه کند. گفتوگوی ما با جهانشاه برومند را در ادامه میخوانید.
آقای برومند با وجود فعالیت بسیار در دهههای قبل و همکاری با استادان بزرگ اما فعالیت هنری شما در سالهای اخیر انگشت شمار بوده است. آیا این مسأله علت خاصی دارد؟ خیر اینگونه نیست؛ متأسفانه امروزه شرایط اجتماعی تغییر کرده وعرصه برای موسیقی ملی کمتر به چشم میخورد اما بیشتر آثاری که تاکنون منتشر کردهام بهصورت بداهه نوازی بوده ودرحال حاضر هم مشغول تدارک دو آلبوم موسیقی با کلام هستم.
چرا بیشتر آثارتان را در منزل و بهصورت ضبط خصوصی جمعآوری کرده اید؟ وسایل صوتیام را سالها پیش تهیه کردم وچون بیشتر کارهایم بهصورت بداهه نوازی و سؤال و جواب با نوازندگان سازهای دیگر بوده تصمیم گرفتم با همین سیستم مجهزحرفهای درمنزل ضبط کنم اما کارهای با کلام یا ارکسترال در استودیو ضبط میشود.
آثار ارکسترالی دارید که تا امروز منتشر نشده باشد؟ بله حدود 10 اثر با کلام دارم که تعدادی از آنها سروده زنده یاد بیژن ترقی است. به این صورت که آهنگ را میساختم و آقای ترقی روی آن کلام میگذاشت. ازدیگر آثار ماندگار با همکاری آقای ترقی، قطعه «دریغا» است که درزمان درگذشت استاد پرویز یاحقی ساخته ام. شعر این اثر از استاد بیژن ترقی، تنظیم فریدون احتشامی و صدای سالارعقیلی است که در استودیو ضبط شد.
«دریغا» همان کاری است که از رادیو و تلویزیون بدون اجازه پخش شد؟ خیر، آهنگ «دریغا» تنها یک بار از رادیو و در گفتوگو با آقای رضا مهدوی پخش شد. البته رسانه ملی کارهای بسیاری ازما را بدون آنکه حتی نامی برده شود پخش کرده و گویا انجام اینگونه کارها برای آنها متداول است. از دیگر کارهایم قطعه «این دیگه آخر کارِ» است که با صدای استاد اکبرگلپایگانی به شکل رومنس ضبط و در رسانههای خارج از کشور پخش شده است. با استاد ایرج خواجه امیری نیز همکاری داشتهام و تعدادی کار ضبط کردهایم که یکی از آنها چند سال اخیر با عنوان «سنگ صبور» منتشر شد، البته کارهای دیگری هم با استادانی همچون فضلالله توکل و زندهیاد فرهنگ شریف و دیگران جمعآوری کردهام که برخی از آنها منتشر شده است و از نظر فرهنگی شایسته این است که برای انتشار دیگر آثاری نظیر این، یک شرکت یا کمپانی ما را یاری کند. اینگونه آثار مانند کارهای ارکسترال یا آلبوم نیست که نیاز به اسپانسر داشته باشد بلکه آثار بداهه نوازی یا تک نوازی نیاز به حمایت شرکتهای تولیدکننده دارد.
تصمیم ندارید این آثار را منتشر کنید؟ متأسفانه فعالیتهای موسیقی درایران خواننده محور شده و ظاهراً اسپانسرها بیشتر تمایل دارند در آثار با کلام سرمایهگذاری کنند اما من ترجیح میدهم با خوانندهای همکاری کنم که آثارجدید بخواند به این دلیل که کارهای قدیمی پیش از این اجرا شده و شاید هم خیلی بهتر از امروز بودهاند. بنابراین اگر بنا باشد کاری ارکسترال اجرا کنم بهتر است آهنگسازی اثر برعهده خودم، با کلامی جدید و تنظیم مورد سلیقهام باشد.
اینکه خواننده کار جدید بخواند به چه معناست؟ یعنی کلام و آهنگ آن جدید باشد. خودم علاقهمند به آثار موسیقی ملی هستم؛ نظیر موسیقی «گلها»ی قدیم که در گذشته ساخته شده است. البته نه به این منظور که مابقی آثارموسیقی مثل سنتی، پاپ و... ایراداتی دارند، خیر؛ این نوع موسیقیها نیز مورد علاقه من است چون آثارموسیقی پاپ گذشته که کلام وملودی هردو جذاب بودند یا دیگر آثار موسیقی زیبا و فاخر در موسیقی سنتی و موسیقی ملی. منظور از موسیقی ملی آثاراستادانی چون روحالله خالقی، جواد معروفی، همایون خرم، پرویز یاحقی و دیگران است. آن دوران به این صورت بود که آهنگسازان آهنگی را میساختند و بعد ازآن کلام شاعر و ترانه سرا روی آن قرارمیگرفت و تنظیم آن را شخص دیگری برعهده داشت. خود من نیز به این سبک کاری علاقه مندم وبسیاری ازآهنگسازان قدیمی نیزمعتقدند این سبک، کار را زیباتر میکند به این علت که قراردادن موسیقی روی شعر گرچه می تواند زیبا باشد اما دست آهنگساز را میبندد؛ چرا که شعر، ریتم و اوزان عروضی خود را دارد. وقتی آهنگ ساخته میشود و روی آن کلام قرار میگیرد بر مبنای آن، ملودی و ضرب آهنگ میتواند بسیار متفاوت باشد اما اگر بخواهیم آهنگ را روی شعر قرار دهیم تابع وزن شعر هستیم و نمیتوان ریتم موسیقی را تغییر داد. البته خود من نیز روی شعرهای پدرم (ادیب برومند) موسیقی ساختهام و مخالف این کار نیستم.
شما اشاره کردید به موسیقی ملی علاقهمند هستید؛ از سوی دیگر می گویید به دنبال کارجدید هم هستید. این دو اندکی درتناقض اند. به این دلیل که در این دوره کمتر کارهایی به سبک موسیقی ملی ساخته میشود که جدید باشد. دراین باره کمی توضیح میدهید؟ منظورمن نوع کار است، یعنی ملودی وکلام جدید با یکدیگرتلفیق شوند و کاری نو تولید کنند. بعد هم باید دید این کار بر صدای کدام هنرمند مینشیند؛ کاری که درگذشته هم متداول بود. درحال حاضر نیز جوان های بسیار وعلاقهمند به موسیقی ملی با من تماس می گیرند و به دنبال کارهای جدید به سبک موسیقی ملی هستند اما متأسفانه یک اصرار در واپسگرایی از موسیقی ملی به موسیقی سنتی و بازگشت به زمان قاجار وجود دارد که گرچه زیباست اما به نوعی تکرار در تکرار است.
آثاری که در دست انتشار دارید به سبک ملودی و کلام جدید است؛ این آثار چقدر توانسته ماهیت موسیقی ملی گذشته را حفظ کند؟ به نظر من درهر اثرهنری احساس وخلاقیت حرف اول را میزند و اگر این احساس و خلاقیت وجود نداشته باشد کاری گذراست. متأسفانه این روزها کمتر آثاری به سبک موسیقی گلها به گوش میرسد؛ حتی استادان باقی مانده از این نسل موسیقی دیگر نه عرصهای برای اجرا دارند و نه انگیزه. انتظار این است خود شما نیز که ازشاگردان این استادان بوده اید ادامه دهنده راه آنها باشید. البته حق با شماست شاید بهتر باشد هنرمندان این سبک و همچنین خودم بیشتر فعالیت کنند.
پدر شما از شاعران مطرح کشورهستند. شخص شما چقدر حساسیت برانتخاب شعر یا ترانه دارید؟ نگاهتان به ترانههای امروزی چیست؟ ترانه میتواند کلامش غیرمحاورهای و ادبی یا محاورهای باشد اما درهر دوی آنها باید زیبایی و لطافت هنر نهفته شود. بهعنوان مثال درموسیقیهای قدیم پاپ حتی اگر کلام محاورهای بود مضامین در بسیاری از اوقات زیبا بودند؛ همچنین درشعر، ترانه و غزل نیز باید زیباییهای شاعرانه رعایت شود.
آن دوران که برنامه گلها پخش میشد رسانهای مثل رادیو این آثار را به گوش مردم میرساند، اما حالا کمتر در این زمینه فعالیت میکند. رادیو در پخش موسیقی گلها تقریباً هیچ فعالیتی ندارد. درگذشته بین ترانهسرا، آهنگساز و خواننده اثر همدلی وهمنشینی وجود داشت و احساس همدیگر را درک میکردند. ترانه سرا روی ملودی شعر میگفت آنها مینوشتند و اگر در جایی لازم بود تغییراتی روی آن انجام میشد و مجموع کاری که تولید میکردند از یک همدلی و دوستی نشأت میگرفت و رادیو قیم این آثار بود و همه این کارها در رادیو انجام میگرفت و بعد در پایان خواننده اثر انتخاب میشد؛ پس از پخش کار از رادیو، کمپانیها تولید کار را برعهده میگرفتند و بهصورت کاست در بازار عرضه میشد؛ اینها نهایت کاری است که ازهمه جهات قابل قبول بوده وباعث ماندگاری آثار گذشته شده است. اما درحال حاضر اگرچه صاحب اثر با کمپانی در طرف است اما وقتی مسائل بسیاری چون انتخاب خواننده و هزینه اکستر به میان میآید آن شرکت به این نتیجه میرسد که این کار برای او صرفه مالی ندارد، درنتیجه بدنبال آثار یا خوانندگانی میرود که به شرکت سود برساند؛ این درحالی است که اینگونه کارها و قراردادها پیش از این توسط رادیو انجام میگرفت و هنرمندان تنها حق و حقوقشان را دریافت میکردند.
به نظر شما رادیو و تلویزیون در معرفی این آثار و سلیقه مردم چه نقش مثبتی میتوانند ایفا کنند؟ به هر حال صدا و سیما بالاترین مصرف را از تولیدات موسیقی دارد و قطعاً بیتأثیر نخواهد بود. بنابراین هراثر و موسیقی که از رسانه ملی پخش شود سلیقه مردم نیز به آن سمت و سو کشیده میشود، اما بزرگترین ایرادی که به این رسانه وارد است مطرح نشدن نام صاحب اثراست. وقتی اثری با آهنگسازی مرحوم خرم پخش میشود چرا نباید نام آن برده شود تا بیننده یا شنوندگان با نام صاحب اثر آشنا باشند؟ این چه سیاستی است که رسانه ملی دارد؟ چه دلیلی دارد که نام شاعر وآهنگساز برده نمیشود؟ پس نام خواننده را هم نبرید تا یک اثر به اسم خواننده تمام نشود! این درحالی است که وقتی اثری از رادیو پخش میشود بویژه در شبکههایی که مختص به موسیقی است باید شناسنامه کامل آن را نام برد.
چرا تا امروز به این مسأله اعتراضی نداشته اید؟ بیان کردن آن تغییری در صورت مسأله ندارد. رسانه ملی کار خود را انجام میدهد. مهم این است کسانی که با صدای ساز من آشنایی دارند کار من را نیز میشناسند. البته ناگفته نماند این ایراد تنها به رسانهای مثل رادیو و تلویزیون نیست بلکه درکنسرتها هم از نوازنده، آهنگساز و ترانه سرای کار، کمتر اسمی برده میشود. این یک اشکال فرهنگی است و مردم ما نیز متأسفانه آنگونه که باید به هنرمند ارج نمینهند ولی وقتی هنرمندی فوت میکند در مراسم او شرکت میکنند. در صورتی که همان مردم باید در زمانی که هنرمند در قید حیات بود برای مطرح و دیده شدن او تلاش میکردند؛ این نشانه فقر فرهنگی در مملکت ما است و باعث میشود به مرور زمان نام خالقان اثر از بین برود.
به غیر از نوازندگی ویولن به خوانندگی هم علاقهمند هستید؟ من ازکودکی به موسیقی وعمدتاً به ساز ویولن علاقه مند بودم و معتقدم هرزمان که کسی به دنبال کاری میرود بهتر است آن را به نحو احسن انجام دهد، ولی من چندان بدنبال صوت و خوانندگی نبودم و مسأله مهم این است که ما آهنگسازان حنجره خواندن نداریم ولی احساس درونی ما باعث میشود بگوییم خواننده چگونه بخواند و تحریرهای او به چه صورت باشد. وقتی آهنگی میسازم اول خودم میخوانم و بعد کار را به خواننده معرفی میکنم البته تنها در ترانه و در آواز، نوع خواندن به سلیقه خود خواننده است. بنابراین ما آهنگسازان به نوعی در ذاتمان خوانندگی وجود دارد که آن را تقویت نکردهایم.
مخاطبان چقدر با شما آشنایی دارند؟ در واقع شما را بهعنوان دکتر برومند میشناسند یا جهانشاه برومند استاد موسیقی؟ من در حرفه خودم که دندانپزشکی است شهرت دارم والبته بعضی ازدوستان با هنرموسیقیام آشنایی دارند و کسانی که این ساز و موسیقی را بخوبی بشناسند مرا نیز خواهند شناخت؛ البته در ژانر موسیقی ملی که به آن علاقهمند هستم؛ متأسفانه جامعه، مطبوعات، رادیو و تلویزیون چندان به آن توجهی نداشته و بیشتر با نوازندگان دیگر سازها سرو کار دارند. جای تأسف است که در ایران این کارها کلیشهای شده و تنها نام چند هنرمند برده میشود در حالی که یکی ازخصوصیات برنامه گلها علاوه بر داشتن ذوق هنری فرهنگسازی نیز بوده است. شاعران بزرگی چون فردوسی، حافظ، سعدی و... بودند که شعرهای بسیار زیبا میسرودند اما در برنامه گلها به غیر از آثار این شاعران از اشعار شاعرانی چون یغما جندقی، میرزا حبیب خراسانی، جامی و... هرچند بهصورت چند بیت استفاده میشد، اما این کار سبب میشد مردم با اشعار این شاعران و کتاب آنها آشنایی پیدا کنند. به نظر من وظیفه هنر، موسیقی، شعر و... این است سطح فرهنگ مردم را ارتقا بدهد نه آنکه خود را در سطح فرهنگ عوام نزول دهد.
در مورد یادگیری ساز ویولن تحت تأثیر چه استادانی بوده اید؟ آموزش ویولن را نزد مرحوم عبدالحسین برازنده و بهصورت آکادمیک آموختم بعد از آن، از نظر گوشی بیشتر تحت تأثیر استادانی چون پرویز یاحقی و حبیبالله بدیعی قرار گرفتم. زنده یاد یاحقی میگفتند هنرمند باید برای خود یک سبک بسازد و من نیز تا آنجا که استاد یاحقی گفتهاند سبک کاریام مختص به خودم است و کسی که موسیقی من را میشناسد میداند که این نحوه ساز زدن از آن جهانشاه برومند است.
چه تغییراتی در سبک خود ایجاد کردهاید؟ این تغییرات قابل بیان نیست وکاملاً حسی است و از درون انسان نشأت میگیرد.البته بک گراند و پشتوانه سبکهای موسیقی که در دنیای هنرهم همیشه اتفاق افتاده این است که هنرمند درابتدا تحت تأثیر هنرمندان دیگر قرارمی گیرد، مثلاً آقای یاحقی ابتدا تحت تأثیر داییاش مرحوم حسین یاحقی بوده یا مرحوم بدیعی ابتدا تحت تأثیر استاد صبا و خالدی بوده و به مرور زمان سبک جدیدی برای خود ایجاد کردند.
تدریس موسیقی هم دارید؟ بهصورت مستقیم خیر چون فرصت آن نبوده و بیشتر زمانم درمطب میگذرد اما شاگردانی هستند که نکاتی را به آنها آموزش میدهم.
با توجه به آشنایی شما با استاد پرویز یاحقی که شیرین نوازی خاصی در نوازندگی ویولنشان به گوش میرسید به نظر شما سبک نوازندگی ایشان چقدر تأثیرگذار بوده است؟ یکی از خصوصیات سولیست این است که متفاوت بنوازد یا آنکه تکنیک خوبی داشته باشد. بنابراین شیرین نوازی که بعضی از مغرضان در مورد آن به آقای یاحقی ایراد گرفتند کاملاًغلط است به این علت که شیرین نوازی در ذات او بوده و بهعنوان یک حس خوب توانسته آن را بیان کند. یا بهعنوان مثال زنده یاد استاد فرهنگ شریف شیرین نواز تار ایران در نوازندگیاش سکوت و ویبراسیون هایی داشت که منحصر به خودش بود. البته ربع پردههایی که در موسیقی ایرانی وجود دارد و در موسیقی فرنگی نیست سبب شده نوازنده حس خوبی داشته باشد و نتهای زینتی زیبایی خلق کند. منتهی این زینت باید با نتهای معمولی تلفیق شود. در واقع ذات هنرعشق است و باید به دنبال آن رفت و خلق کرد مثل یک اختراع و اکتشاف.
آیا این خلق و اکتشاف در نسل امروز دیده میشود حداقل در ساز ویولن؟ بله، امروزه استعدادهای خوبی درموسیقی به چشم میخورد اما اینکه تا کجا به این هنرادامه بدهند مهم است. زندهیاد خرم و یاحقی براین نظر بودند آنچه برای ما مهم است عشق بود و آن عشق ما را با خود میکشاند تا کاری زیبا خلق کنیم یا بنوازیم. به عقیده من تحصیل موسیقی به تنهایی نمیتواند هنرآموز را صاحب سبک کند درواقع تدریس سبب میشود، فرد تنها چارچوبهایی را بیاموزد. به دنبال سبک رفتن کارخود هنرجو است تا با گوش سپردن بتواند تحت تأثیر هنرمندان بزرگ قرار گیرد.
خانه موسیقی نهاد صنفی برای بررسی مشکلات و حمایت از هنرمندان است؛ آیا این نهاد توانسته به وظیفه خود عمل کند؟ متأسفانه در کشور ما به موسیقی چندان بها داده نمیشود و مثل فیلم و سینما چندان نمیتواند فعالیت داشته باشد. درخانه موسیقی افراد دلسوز هنرو هنرمند حضور دارند اما توقع مردم از این خانه بیشتر است. نمیدانم برآوردن این انتظار و توقع، کم کاری خود خانه موسیقی بوده یا سیاستهای نظام به همین صورت است که به این نهاد اجازه فعالیت بیشتر نمیدهند! به این سبب که وقتی کنسرتی لغو میشود خود شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز نمیتواند کاری انجام دهد چه برسد به اینکه خانه موسیقی بتواند مانع از آن شود اما درجایی که کارهای فرهنگی به معنای زیاد چندان مورد پسند مردم نیست نهادی مثل خانه موسیقی وظیفه دارد از این آثارحمایت کند نه آنکه چون مورد اقبال مردم نیست بایکوت شود. این حمایت نه به صاحب اثر بلکه به شرکتی که انتشار این کار را برعهده دارد کمک میکند.
از نگاه شما سیاست حاکم بر موسیقی چگونه است؟ متأسفانه تکلیف موسیقی در مملکت ما نامشخص است. هم اجازه هست آلبومی منتشر یا کنسرتی برگزار شود و هم موانعی بر سر آن وجود دارد؛ در صورتی که ذات موسیقی چیزی نیست که بگوییم مبتذل است بلکه کلام است که میتواند موسیقی را به ابتذال بکشاند. برخی از ائمه جمعه با موسیقی مخالفت میکنند درحالی که ذات موسیقی ایرانی تفکر، آرامش وعرفان و نزدیکی به خداست و بخش دیگر آن شادی است که از ضرورتهای زندگی بشری است.
شرایط آموزش موسیقی درحال حاضر چگونه است؟ تقریباً خوب است، اما چیزی که جای تعجب دارد این است که گاهی اوقات کسانی به تدریس موسیقی مشغول هستند که خودشان در حد مبتدی اند. هنر موسیقی نظیر سایر هنرها صرفاً از راه آموزش به اعتلا نمیرسد بلکه به عقیده من مستلزم احساس قوی، حس خلاقیت، ذوق زیباپردازی و همت و پشتکار است.
حرف آخر... امیدوارم هنر موسیقی ایرانی که یکی از نمایندگان فرهنگ دیرپای ماست چه توسط مردم و چه مسئولان امور بهطور جدی مورد عنایت قرار گیرد.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید