گفت‌وگو با حافظ موسوی؛ هنوز تحمل «دیگری» را نداریم

1395/10/18 ۰۸:۵۳

 گفت‌وگو با حافظ موسوی؛ هنوز تحمل «دیگری» را نداریم

حسن همایون: می‌پرسم که «ادبیات مستقل ما از هر سو تحت فشار است. آیا رواست در چنین فضایی کسانی از اهالی ادبیات به دلایل شخصی مدام بر این فشارها دامن بزنند و جوایز مستقل ادبی را منکوب و سرکوب کنند؟» حافظ موسوی شاعر و منتقد ادبی و دبیر جایزه شاملو پاسخ می‌دهد «این سؤال را باید از همان‌ها پرسید. بعضی از این افراد قصدشان فقط مخالفت است.

 

 


حسن همایون: می‌پرسم که «ادبیات مستقل ما از هر سو تحت فشار است. آیا رواست در چنین فضایی کسانی از اهالی ادبیات به دلایل شخصی مدام بر این فشارها دامن بزنند و جوایز مستقل ادبی را منکوب و سرکوب کنند؟» حافظ موسوی شاعر و منتقد ادبی و دبیر جایزه شاملو پاسخ می‌دهد «این سؤال را باید از همان‌ها پرسید. بعضی از این افراد قصدشان فقط مخالفت است. اگر دقت کرده باشید اغلب این افراد کسانی هستند که هیچ‌گاه برای یک کار جمعی قدمی برنداشته‌اند، اما طوری صحبت می‌کنند که اگر این کار یا آن کار به آنها سپرده می‌شد، چنین و چنان می‌کردند.» بار اول نیست و آخرین‌بار هم نخواهد بود که حاشیه بر متن می‌چربد! مهم این است که به نام احمد شاملو جایزه‌ای برگزار شده است و با هیأت داورانی در ترکیب متفاوت و هنر‌شناس و پیشکسوت آثار برگزیده انتخاب و معرفی شده است، دیگر این همه حاشیه‌ و اتهام‌پراکنی برای چیست؟! حافظ موسوی می‌گوید «این سؤال را باید از همان‌ها پرسید.» آقای شاعر  در این گفت‌وگو در دفاع از ادبیات مستقل و مصائبش سخن می‌گوید. در این دوره از جایزه‌ علیرضا بهنام، خسرو پارسا، رؤیا تیموریان، هوشنگ چالنگی، فرزان سجودی، عنایت سمیعی، محمد صنعتی، علیرضا عباسی و لیلی گلستان، به‌عنوان هیأت داوران این رقابت کتاب «لشکر شکست‌خورده کلمات» اثر آیدا عمیدی را به‌عنوان برگزیده نخست معرفی کردند و کتاب‌های «زمین کره‌ای سیاسی بود» اثر سمیه حسینی و مجموعه شعر «مسافرت از اتاق تا بیرون... و بالعکس» اثر شهریار وقفی‌پور، «اسب را در نیمه دیگرت برمان» اثر عطیه عطارزاده و «هیچ کس مراقب سایه‌ها نیست» اثر الینا نریمان قدردانی شدند.

  ایده راه‌اندازی جایزه شعر شاملو کی شکل گرفت؟
زمانی که شاملو زنده بود قرار بود بنیادی تأسیس شود که بر چاپ و نشر آثار او نظارت کند. در همان زمان گویا ایده راه‌اندازی جایزه‌ای به نام احمد شاملو مطرح بود. بنیاد در زمان حیات الف. بامداد تأسیس نشد، تا اینکه چند سال پیش خانم آیدا سرکیسیان (شاملو) به اتفاق چند نفر از دوستان احمد شاملو، مؤسسه الف. بامداد را تأسیس کردند و علاوه بر کارهای دیگری چون ایجاد خانه - موزه بامداد، از دو سال پیش این جایزه را هم راه‌اندازی کردند.
 

ارزیابی شما از دومین دوره جایزه چیست؟
به نظرم نسبت به دوره اول تا حدودی بهتر انجام شد. البته هنوز تا رسیدن به مرحله ایده‌آل راه زیادی در پیش است. برندگان و تقدیر شدگان این دوره هم همه از نسل جوان و اتفاقاً اکثرشان خانم بودند و این اتفاق به نظرم خیلی جالب بود. متأسفانه از حرف‌های من در روز اعلام نتایج این طور برداشت شده که گویا عمدی در کار بوده و ما در این دوره امتیاز ویژه‌ای برای جوان‌ها و خانم‌ها در نظر گرفته بودیم. در حالی که اصلاً این‌طور نبود. سن و سال شاعر نه در این دوره و نه در دوره قبل مطرح نبود. حرف من در آن جلسه فقط ابراز خوشحالی بود از اینکه در این دوره، جوان‌ها و خانم‌ها موفق‌تر بوده‌اند.
 

استقبال شاعران و ناشران از جایزه چگونه بود؟
غیر از نشر چشمه و انتشارات بوتیمار و دو یا سه ناشر دیگر، مابقی ناشران کتاب‌های‌شان را برای ما نفرستادند. دلیل‌اش هم احتمالاً بار مالی بود که برای‌شان ایجاد می‌شد، به هرحال علاوه بر قیمت کتاب، هزینه پست یا پیک را هم باید می‌پرداختند. امیدوارم در دوره‌های بعدی این مشکل حل شود.اغلب کتاب‌هایی که به دست ما رسید (171 عنوان) را شاعران فرستاده بودند. تعدادی را هم ما خودمان تهیه کرده بودیم. البته کماکان کسانی هم هستند که گویا از هیچ یک از فراخوان‌ها و اطلاع‌رسانی‌های ما مطلع نشده‌اند که مطمئناً در سال‌های بعد تعداد اینگونه افراد کمتر خواهد شد. چون این جایزه قطعاً بیشتر از این‌ها شناخته خواهد شد. از واکنش‌های گسترده‌ای که در مطبوعات و بویژه در فضای مجازی نسبت به این جایزه نشان داده شد می‌توان فهمید که این جایزه برای جامعه ادبی و فرهنگی ما بسیار مهم است و کمتر کسی نسبت به آن بی‌تفاوت است.
 

برخی به ترکیب هیأت داوران نقد داشتند، چگونه به انتخاب این ترکیب در هیأت داوران رسیدید؟
خوب شد این سؤال را مطرح کردید، چون بعضی‌ها فکر می‌کنند فقط در این دوره این اتفاق افتاده است در حالی که در دوره قبل هم ما طیفی از داوران را داشتیم که لزوماً شاعر یا منتقد ادبی نبودند. من از همان دوره اول بارها این موضوع را توضیح داده‌ام که داوری جایزه شاملو در دو مرحله انجام می‌شود. داوران مرحله اول حتماً از میان شاعران و منتقدان ادبی انتخاب می‌شوند. دلیلش هم این است که می‌خواهیم کتاب‌هایی به مرحله دوم برسند که سه نفر کارشناس که با شعر امروز فارسی آشنایی دارند، ارزش ادبی و زیبایی‌شناختی آنها را تأیید کرده باشند. این کتاب‌ها (برگزیدگان داوران مرحله اول) در مرحله دوم در جمعی بزرگ‌تر، که ترکیبی است از شاعران و منتقدان و صاحب نظران رشته‌های دیگر هنر و علوم انسانی، بررسی می‌شوند و نهایتاً با رأی آنها مشخص می‌شود که کدام کتاب یا کدام کتاب‌ها می‌توانند برنده جایزه آن سال باشند. بعضی‌ها به ما ایراد می‌گیرند و می‌گویند چرا باید از افرادی که در فن شعر و شاعری دارای تخصص نیستند بخواهیم که در مورد شعر قضاوت کنند؟ پاسخ من همان‌طور که پیش از این بارها گفته‌ام این است که هدف این جایزه حمایت از آن نوع شعری است که مثل شعر احمد شاملو، از طنین اجتماعی گسترده تری برخوردار باشد. شعر شاملو را، نه حالا بلکه از چهل پنجاه سال پیش، طیف گسترده‌ای از مردم، دانشجو و محصل و معلم گرفته تا فعالان اجتماعی و مبارزان سیاسی می‌خواندند و از آن الهام و انرژی می‌گرفتند. شعر «نازلی» شاملو سرود کوهنوردان بود و هنوز هم هست. بخش‌هایی از شعر شاملو در حافظه مردم ثبت شده است. شعر شاملو به بخشی از فرهنگ این مملکت تبدیل شده است. آیا شاملو شاعری عامه‌پسند بود؟! یا نه، او شاعر آوانگاردی بود که روح زمانه‌اش را درک کرده بود و شعرش بیان والای بغضی بود که گلوی جامعه را می‌فشرد. سخن به درازا می‌کشد اگر من از تأثیر شعر شاملو برخودم و بسیاری از دوستانم در سنین نوجوانی بگویم. باری، ملاک و معیار جایزه شاملو، دست‌کم در این دو دوره، مبتنی بر چنین رویکردی بوده است و داوران ما با چنین نگرشی انتخاب شده‌اند. در مورد سوابق تک تک داوران گمان نمی‌کنم نیازی به توضیح باشد. هریک از آنها علاوه بر آنکه در حوزه تخصصی خودشان دارای شهرت و اعتبار هستند، از خوانندگان جدی ادبیات‌اند و به گمان من انتخاب آنها در یک فرایند تاریخی بهترین انتخاب خواهد بود. اینها – یعنی روشنفکران و خوانندگان جدی ادبیات - همان کسانی هستند که در طول تاریخ بدرستی، حافظ، شاملو و امثال آنها را تشخیص دادند و برگزیدند. روشنفکران همواره حلقه اتصال هنرمندان و مردم بوده‌اند. ما نمی‌خواهیم این حلقه اتصال گسسته شود. ممکن است کسانی با این دیدگاه موافق نباشند. چنان‌که هنوز هم کسانی بر این باورند که شاملو نه به خاطر شعرش، بلکه به خاطر تبلیغات روشنفکران چپ‌گرا از چنین آوازه و محبوبیتی برخوردار شده است! یا مثلاً حرف‌های بی‌ربطی که در مقایسه بین نیما و هوشنگ ایرانی مطرح می‌کنند. آنها نمی‌توانند درک کنند که چرا مردم «آی آدم‌ها» اثر نیما را بر«جیغ بنفش» هوشنگ ایرانی ترجیح دادند. این بحث‌ها مربوط به امروز و این جایزه نیست. به هرحال امیدوارم آنهایی که ما را متهم می‌کنند که متر و معیارمان را مطرح نکرده‌ایم با این حرف‌ها قانع شوند.
 

آیا نقدها و گلایه‌های برخی از اهالی ادبیات به روند برگزاری یک جایزه را در متوقف شدن آن جایزه مؤثر می‌دانید؟
 بله، همان‌طور که عرض کردم تا حدودی مؤثر است، اما تعیین‌کننده نیست.
 

جریان مشهور به ادبیات مستقل معمولاً  تحت فشار است. چرا کسانی مدام بر این فشارها دامن می‌زنند و جوایز مستقل ادبی را منکوب و سرکوب می‌کنند؟
این سؤال را باید از همان‌ها پرسید. بعضی از این افراد قصدشان فقط مخالفت است. اگر دقت کرده باشید اغلب این افراد کسانی هستند که هیچ‌گاه برای یک کار جمعی قدمی برنداشته‌اند، اما طوری صحبت می‌کنند که اگر این کار یا آن کار به آنها سپرده می‌شد، چنین و چنان می‌کردند. البته کسانی هم هستند که از سر احساس مسئولیت در قبال هنر و ادبیات، انتقاد می‌کنند. من تا جایی که از این نوع انتقادها مطلع شده‌ام از منتقدان تشکر کرده‌ام و انتقادها و پیشنهادهای آنها را با مسئولان مؤسسه الف. بامداد درمیان گذاشته‌ام.
 

برنامه شما برای دوره آتی جایزه شاملو چیست؟
در مورد نقش خودم در این جایزه باید عرض کنم که من فقط برای یک دوره، دبیری این جایزه را پذیرفته بودم که عملاً به دو دوره منجر شد. بنابراین من قطعاً دبیر سومین دوره نخواهم بود. دبیرخانه چنین جایزه‌ای احتیاج به نیروی جوان و پرتحرک دارد و امیدوارم در دوره‌های بعدی این مسئولیت به جوانان دوست‌دار شاملو سپرده شود. البته من پیشنهادهایی برای دوره‌های آتی دارم که با مسئولان مؤسسه الف. بامداد مطرح خواهم کرد. هدف همه ما این است که جایزه شاملو را در سطحی فراتر از مرزهای کشور خودمان مطرح کنیم و از طریق این جایزه فرصت‌هایی برای معرفی شعر امروز ایران و شاعران‌مان ایجاد کنیم.
 

شما پیش‌تر هم سابقه برگزاری جایزه شعر کارنامه را داشتید. به نظر شما نقش جوایز ادبی در رونق ادبیات چقدر مؤثر است؟
با‌وجود همه محدودیت‌هایی که وجود دارد، جوایز مستقل ادبی تاکنون توانسته‌اند در معرفی شاعران و نویسندگان نسل جدید، موفقیت‌هایی به دست بیاورند. خود من وقتی که نخستین کتابم برنده جایزه «گردون» شد به عینه شاهد افزایش مخاطب‌هایم بودم. خیلی‌ها بعدها به من گفتند که جایزه گردون باعث شده که کتاب مرا تهیه و مطالعه کنند. این اتفاق در مورد چندین و چند شاعر و داستان‌نویس دیگر هم که یکی از جایزه‌های مستقل شعر و داستان را گرفته‌اند افتاده است که من نمی‌خواهم از آنها نام ببرم، چون ممکن است خودشان مایل به این کار نباشند. البته جوایز ادبی، از هرنوعی، در کشور ما مخالفانی هم دارد که تعدادشان اندک ولی سر و صدایشان زیاد است. استدلال‌های‌شان هم پایه و اساس محکمی ندارد. این گروه معمولاً انتقام شکست یا بی‌عملی خودشان را از کسانی می‌گیرند که مایلند آستین بالا بزنند و کاری انجام دهند.
 

چرا عمر جوایز ادبی مستقل در ایران کم است؟
نخستین دلیل‌اش این است که جریان‌های مسلط تحمل جریانات مستقل قدرتمند را ندارند. آنها به هر تشکلی که در حوزه کار خودشان از اعتبار وپایگاه مردمی برخوردار باشد به چشم رقیب یا حتی دشمن نگاه می‌کنند. دلیل دیگرش ضعف اقتصاد نشر در ایران است. چنین جوایزی به هرحال نیاز به بودجه‌ای دارد که تأمین کردنش آسان نیست.علاوه بر این، خود ما هم هنوز از روحیه مدارا و تحمل دیگری آن‌طور که باید و شاید برخوردارنیستیم. به جای اینکه به همدیگر برای سرپا ایستادن کمک کنیم سعی می‌کنیم هرکسی را که با ما موافق نیست از پا بیندازیم.

 

منبع: ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: