1395/10/15 ۰۹:۵۲
نویسنده و مورخ نامدار ایران، دکتر عبد الحسین زرینکوب، در اسفند ۱۳۰۱ شمسی در شهر بروجرد لرستان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در همین شهر به پایان برد و برای گرفتن دیپلم عازم تهران شد.
نویسنده و مورخ نامدار ایران، دکتر عبد الحسین زرینکوب، در اسفند ۱۳۰۱ شمسی در شهر بروجرد لرستان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در همین شهر به پایان برد و برای گرفتن دیپلم عازم تهران شد. در سال ۱۳۱۹ از دبیرستان خان مروی تهران دیپلم گرفت. بعد از آن به شهر خود بازگشت و به شغل معلمی که تا آخر عمر بدان عشق میورزید، پرداخت.
در سال ۱۳۲۴ در رشته ادبیات دانشگاه تهران قبول شد و بار دیگر به تهران رفت و تا مقطع دکترا ادامه تحصیل داد. او در سال ۱۳۳۴ از رساله دکترای خود با عنوان «نقد الشعراء تاریخ و اصول آن» دفاع کرد. همچنین در سال ۱۳۳۲ با همکلاس و همدرس خود دکتر قمر آریان، ازدواج کرد.
دکتر زرین کوب، نویسندهای پر تلاش و پژوهشگری توانمند بود و با تسلطی که بر زبانهای انگلیسی، فرانسوی،آلمانی و عربی داشت، توانست در عمر پربار خویش بیش از ۵۰عنوان کتاب در زمینههای تاریخ ایران، ادبیات، عرفان و تصوف تا لیف کند.
بدون شک، وی یکی از پر خواننده ترین نویسندگان معاصر ایران محسوب میشود. نثر او زیبا، دقیق وتاثیر گذار بود. برای نمونه درباره گذشته تاریخی ایران این گونه مینویسد:
«من وقتی در باب گذشته ایران تامل میکنم، از این که ایرانی ها دنیا را به نام دین یا به نام آزادی به آتش نکشیدهاند، از این که مردم سرزمینهای فتح شده را قتل عام نکردهاند و دشمنان خود را گروه گروه به اسارت نبردهاند، از این که در روزگار قدیم یونانی های مطرود را پناه دادهاند،ارامنه را در داخل خانه خویش پذیرفتهاند،جهودان و پیامبران شان را از اسارت بابل نجات دادهاند، از این که در قرن های گذشته جنگ صلیبی بر ضد دنیا راه نینداختهاند و محکمه تفتیش عقاید درست نکرده ا ند،از این که ماجرای سن بارتلمی نداشتهاند و با گیوتین سرهای مخالفان خود را درو نکردهاند، ازاین که جنگ گلادیاتورها و بازی های خونین با گاوهای خشم آگین را وسیله تفریح نشمردهاند، از این که برای آزار مخالفان ماشینهای شیطانی شکنجه اختراع نکرده اندو اگر هم برخی عقوبتهای هولناک در بین مجازاتهای عهد ساسانیان بوده است، آن را همواره به چشم یک پدیده اهریمنی نگریستهاند و از این که روی هم رفته ایرانیها به اندازه سایر اقوام کهنسال دنیا نقطه ضعف اخلاقی نشان ندادهاند؛ احساس آرامش و غرور میکنم……و امید آنکه در آینده هم ایرانی مثل ایرانی گذشته ملامت نا پذیر بماند و از بین نرود.»
دکتر زرین کوب، علاوه بر این که در زمینه علمی دانشمند بزرگی به شمار میرفت، صاحب فضایل اخلاقی بی شماری نیز بود. صبر و تحمل او در مقابل مصائب و مشکلات زندگی بسیار زیاد بود؛ به طوری که مرگ نابهنگام سه تن ازبرادرانش(خلیل، رسول و دکتر عبدالحمیدزرین کوب)را که همگی کوچکتر از او بودند، بزرگوارانه تحمل کرد.
همچنین در برابر بیماریهایی که گاه و بیگاه وجود نازنینش را آزار میداد، بسیار صبور بود و نیز در برابر تهمتهای ناروایی که به او زدند(برنامه هویت)،سکوت پیشه کرد و هرگز در صدد پاسخ گویی برنیامد.
ایشان بسیار متواضع و فروتن بود،چنان که شرح حال خود را با عنوان «نقش بر آب» چاپ کرد. وارستگی و مناعت طبعش مثال زدنی بود. وقتی در سال ۱۳۶۴ برای عمل جراحی چشم مجبور به فروش بخشی از کتابخانه شخصی خود شد و این موضوع به گوش وزیر ارشاد وقت(سید محمد خاتمی) رسید، او چکی را توسط واسطه ای برای دکتر زرین کوب فرستاد که استاد آن را نپذیرفت و وقتی با اصرار آن واسطه روبرو شد، چک را به رزمندگان جبهههای جنگ تقدیم کرد.
او همچنین کتابخانه شخصی خود را که شامل چندین هزار جلد کتاب بود و ارزش مادی آن به میلیونها تومان میرسید، سخاوتمندانه به مرکزدایره المعارف بزرگ اسلامی که سالهای پایانی عمرش را در آنجا به تحقیق و پژوهش میپرداخت، اهدا کرد.
سرانجام کسی که به قول استاد بهاالدین خرمشاهی، چشم و چراغ فرهنگ این مرز و بوم بود؛ در ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ چشم از جهان فرو بست. در فروردین ۱۳۹۱همسر مهربانش دکتر قمر آریان نیز به او پیوست. بانوی فرهیخته ای که عاشقانه استاد را دوست داشت و پروانه وار به گرد شمع وجود او گشت. مقبره آنها در قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران است.دکتر زرین کوب از نسل بزرگانی بود که در گذشت هرکدام از آنها ضایعه جبران ناپذیری برای فرهنگ این مملکت بود. بزرگانی مانند استاد ایرج افشار، باستانی پاریزی،غلامحسین یوسفی، زریاب خویی،محمد امین ریاحــی، سید جعفر شهیدی.
در پایان لازم به ذکر است که زنده یاد دکتر زرین کوب، دستی در شعر نیز داشتند که آخرین سروده او بسیار پر معناست:
خوش خوش به پایان میرسد این روزسرگردان ما
زودآ که با منزل شویم آرام گیرد جان ما
جان وارهد از دام تن دل وارهد از ما و من
وز پرده حرف و سخن بیرون فتد دستان ما
ای خواجه بازارگان از این قفس ما وارهان
بیرون فکن مارا از آن تا بشنوی الحان ما
از حبس این تنگین قفس گر وارهم زین خار و خس
پرواز گیرم یک نفس تا گلشن جانان ما
در هستی و نیستی باشد خودی زندان من
یارب مرا زین خود رهان بگشا در زندان ما
گرنیست درد این زندگی، مرگ از چه درمانش کند
زین درد جانم خسته شد، تا کی رسد درمان ما
منابعی که در این نوشتار مورد استفاده قرار گرفته، تماماً در کتاب کارنامه زرین یاد نامه دکتر عبدالحسین زرین کوب به کوشش علی دهباشی موجود است.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید