1395/9/17 ۰۹:۰۱
راه، پیشینهای به درازای تاریخ زندگی بشر بر این پهنه خاکی دارد. انسان و راه، از آغاز کوچنشینی به یکدیگر معنا بخشیدهاند. راه، پیوند میان اقوام سرزمینهای دور و نزدیک و کشف ناشناختههای پیرامون انسان بوده است. راهها در طول تاریخ با درنوریده شدن زیر سم اسب و شتر، رخدادهایی خوب و بد و شاد و غمگین را شاهد و نظارگر بودهاند. راه، مهربان و صبور همواره پذیرای کاروانیان، سواران و پیادهها بوده؛ نجوای شبانه مسافران و هیاهوی روشنایی روز را در دل خود جای داده و چهها این میزبان همیشگی در دل خود پنهان نکرده است.
کشتی راههای بیابانی
مریم سیدحمزه: راه، پیشینهای به درازای تاریخ زندگی بشر بر این پهنه خاکی دارد. انسان و راه، از آغاز کوچنشینی به یکدیگر معنا بخشیدهاند. راه، پیوند میان اقوام سرزمینهای دور و نزدیک و کشف ناشناختههای پیرامون انسان بوده است. راهها در طول تاریخ با درنوریده شدن زیر سم اسب و شتر، رخدادهایی خوب و بد و شاد و غمگین را شاهد و نظارگر بودهاند. راه، مهربان و صبور همواره پذیرای کاروانیان، سواران و پیادهها بوده؛ نجوای شبانه مسافران و هیاهوی روشنایی روز را در دل خود جای داده و چهها این میزبان همیشگی در دل خود پنهان نکرده است. آثار و تصویرهای شتر بر کتیبهها و اشیای مکشوفه از روزگاران گذشته، وجود شبکه راهها را در گذشتههای دور اثبات میکند. انسان برای پیمودن راه به همراهی نیازمند بود، از اینرو شتر را به عنوان بهترین گزینه در مناطق بیابانی با اهلیکردن آن به خدمت گرفت. شتر، در تاریخ زندگی بشر، نقشی مهم در حملونقل و بازرگانی در راههای بیابانی و بیآب و علف داشته است. استقامت بالای این حیوان در شرایط سخت و نیاز کم به آب و علف در نواحی بیابانی، آن را از دیگر چارپایان برای سفرهای چندماهه در شرایط سخت متمایز ساخته است. میتوان ادعا کرد زندگی بدون شتر برای سفرهای دراز و گذر از راههایی سختگذر همچون راه ابریشم که هزاران کیلومتر امتداد داشت، غیر ممکن بوده است. در رابطه دوسویه انسان و شتر در سفر، ساربان همواره وظیفه نگهداری از شتر را در کاروان دارد تا این حیوان بتواند بار را به سلامت به سرمنزل برساند.
آنچه روشن مینمایاند خلقت شگفتانگیز شتر و توانایی او در سازگاری با محیط خشن و بیرحم راههای بیابانی است. شتر هزارههای پیاپی در کنار انسان راهها پیموده است. شتر این نجیب مهربان اما کینهتوز، کویر را زیر پا کوبیده، خطوطی به نام راه پدید آورده است. شتر، کشتی بیابان بوده، سکانداری به نام ساربان در کنار خویش میدیده است. ارزش شتر به اندازهای در زندگی بشر در روزگاران گذشته اهمیت داشته که شترآزاری در فرهنگ مردم کاری نکوهیده برشمرده میشده است. تصویری از پیوند میان انسان و شتر را در گذشته، در همراهی در راه، با آن نوای دلانگیز زنگ کاروان و گامهای آهسته و موقر شتر میتوان دید. کاروانسرا، به عنوان پیوندی در راه میان انسان و شتر، همیشه چشم به راه و پناه این مسافران همیشگی و خسته راه بوده تا بتواند غبار خستگی از وجوشان بزداید. شتر و شترداری در ایران بشر در گذشتههای دور با کوچ و نیز به منظور پدیدارساختن شرایط بهتر زیستن، به اهلی کردن حیوانات روی آورد. شتر یکی از نخستین حیوانهایی بود که برای بهرهمندی اهلی شد. شتر در تاریخ تمدن بشر به ویژه در قارههای آسیا و آفریقا سهمی چشمگیر در پیمودن راهها به منظور کشف جهان، جابهجایی کالا و نیز در جریان جنگها داشته است. به درستی نمیدانیم شتر در چه زمانی و کدام گونه آن برای بهرهرسانی به جامعه انسانی برای نخستین بار اهلی شد. شاید نخست، شتر بلخی (دو کوهانه) از سرزمین میان ترکستان و منچوری (شمال شرقی چین) به بینالنهرین آورده و اهلی شد. اگر چنین باشد، باید گفت کاربرد آن در این ناحیه چندان نپایید. همین حیوان از راه ایران به بینالنهرین نفوذ کرد. آشوریان، آن را پیش از شتر یک کوهانه میشناختهاند. این حیوان یا به صورت سواری یا به صورت کشش (ارابه) مورد استفاده قرار میگرفت به ویژه به عنوان حیوان سواری که از ویژگیهای کاروانهای آسیای مرکزی است. شتر بلخی برای گام برداشتن در شنزارها و ریگزارهای آسیای میانه و نوسانهای شدید دمای این منطقه به خوبی سازگاری داشت. شتر عربی (یک کوهانه) که حدود ١٨٠٠ سال پیش از میلاد اهلی شد، برای اوضاع خاور نزدیک و آفریقای شمالی بسیار مناسبتر از شتر بلخی بود. با توجه به شرایط جغرافیایی، ایران نیز که گستردهای بزرگ از آن را مناطق کویری و بیآب و علف تشکیل داده است، شتر به ویژه گونه یک کوهانه بهترین گزینه برای سازگاری و همخوانی با این شرایط به شمار میآمد. اسناد باستانشناختی از وجود شتر دو کوهانه در ایران پیش از اسلام حکایت میکند. شتر دو کوهانه در واقع برخلاف آنچه امروز رواج دارد، در ایران دوران باستان از جانوران بومی و اهلی سرزمین ایران به شمار میرفته است. به عنوان مثال باستانشناسان در کاوشهای خود تکه سرامیکی یافتهاند که به دو هزار و ٥٠٠ تا سه هزار سال پیش از میلاد بازمیگردد و روی آنها تصویر شتر دو کوهانه دیده میشود. باستانشناسان از اینرو شتر دو کوهانه را حیوانی اهلی و بارکش میدانند که ایرانیان از دیرباز آن را برای کار میپروراندند. شتر به عنوان حیوانی سودرسان و بیآزار که با آب و غذای کم به بهبود زندگی انسان کمکی قابل توجه میکرده، از ارزش و احترام بسیاری نزد ایرانیان برخوردار بوده است؛ چنانچه در اوستا یا ریگودا بارها از شتر به عنوان حیوان ارزشمند اهلی نام برده شده است. گستردگی قلمرو فرمانروایی در دوران هخامنشیان، راه را به عنوان ابزاری برای سرکوب مخالفان و فرستادن فرمانهای حکومتی اهمیتی افزون بخشید. اسبهای تیزپا، بیشتر وسیله این جابهجایی بودند. نقش شتر عربی که به سرزمینهای داغ و پست محدود و نقش شتر دو کوهانه بلخی مسلط بر سرزمینهای بلند در نقشبرجستههای دیوارهای کاخهای هخامنشی در تخت جمشید حجاری شده است. نکته قابل توجه در این کتیبهها آن است که شتر یک کوهانه فقط در تصویرهای هیات اعزامی اعراب به ایران دیده میشود. از اینرو میتوان چنین نتیجه گرفت که شتر باکتریایی یا دو کوهانه، حیوان بومی فلات ایران بوده و شترهای یک کوهانه در سرزمینهای اعراب یافت میشده است. رابطه سیاسی و اقتصادی میان پادشاهی ایران در دوران ساسانی و امپراتوری چین، مبادلههای تجاری را گسترش داد و بدینترتیب رونق راهها را در پی آورد. شتر یکی از حیوانات مناسب سفر در این مسیر چند هزار کیلومتری و توانفرسا بود. بهرهگیری از شتر یک کوهانه، بنابر اسناد و شواهد باستانشناختی از واپسین دورههای حکومت ساسانی در ایران مرسوم شد. حتی در برخی نقشهای برجایمانده از دوره ساسانی شتر یک کوهانه مشهود است. بهرهگیری از شتر دو کوهانه با ورود اعراب به ایران و جایگزین شدن اعراب در مناطق شمال شرق ایران، منسوخ و بهرهگیری از شتر یک کوهانه رایج شد. همچنین چون بسیاری از گروههای کوچنده و شترداران عشایری به پرورش و گسترش شتر یک کوهانه روی آوردند، گونه شتر دو کوهانه در ایران بیش از پیش کمیاب شد و جمعیت آن رو به نابودی نهاد. شتر یک کوهانه اکنون در مناطق حاشیه دشت کویر، همچون حاشیه شمالی دشت کویر، خور و بیابانک، جندق، طرود و منطقه حوض سلطان قم پرورش داده میشود. شهرهای پیرامون دشت لوت و همچنین برخی از مناطق دیگر همچون سیستان و بلوچستان، شهرهای کرانه خلیج فارس و صحرای ترکمن نیز به پرورش این گونه شتر مشغولاند. بهرهمندی از شیر و پشم شتر کاروانیان در مسیر خود در کویر به دلیل دراز بودن راه و شرایط اقلیمی سفر، امکان همراهآوردن هرگونه خوراک را نمیداشتند، به جز موادی که دیر فاسد میشدند. شیر شتر بدینترتیب یکی از مواد همیشه در دسترس غذایی بود که خراب نمیشد و ویژگیهای ارزشمند غذایی داشت. شیر شتر در کمک به رفع تشنگی و گرسنگی موثر و بسیار مقوی بود. قوت غالب مسافران کویر، شیر شتر و فرآوردههای آن به همراه نان به شمار میآمد. ابن بطوطه، جهانگرد پرآوازه مسلمان در سده هفتم در سفرنامه خود به شیوه بهرهمندی از شیر شتر در سفر چنین اشاره کرده است «دوغی با یک جوش میپزد و قطعات گوشت قیمه در آن میاندازند و شیر روی آن میریزند. مسافرین در ارابهی خود غذا میخوردند». ساربانها و چوپانها شیر شتر را در مشک میریختند. شیر در مشک با تکانهای پیاپی به گورماست تبدیل میشد؛ فرآوردهای شبیه مخلوطی از ماست و شیر که بسیار مقوی بود. گورماست اگر زمانی زیاد در مشک میماند، کره آن بر اثر تکان جدا شده و دوغ خوشمزهای از آن میماند. این مخلوط در زمان کمبود غذا بسیار چاره میساخت. پشم شتر در گذشته برای تهیه صنایع گوناگون دستی مانند سفره شتری، شال، کمر، کلاه، دستکش، جانمازی، جوال، قالیچه و بَرک به کارمیآمد. پشم شتر برای احترامی که داشت در بافت جوراب استفاده نمیشد و از آنجا که نسبت به ابریشم، ظرافتی کمتر داشت به جای بافت فرش در نمد به کارمیرفت. کاروانیان و شترداران از آن نمد افزون بر مفروش کردن اتاق، برای روپوش اسبان و لباس زمستانی مردان بهره میگرفتند. صندوقهاي مالالتجاره را در نمد ميدوختند و پیکر درگذشتگان را برای جابهجایی به مشهد، كربلا و قم در همان نمد ميپيچیدند. وسیلهای برای همه جا و همه کار شتر به دلیل داشتن ویژگیهای منحصربهفرد و سازگاری با شرایط سخت و تاب و بردباری زیاد و ارزانی، مناسبترین گزینه همراه برای سفر بود. کاروانیان از دو گونه شتر برای سفر بهره میبردند؛ یکی فقط بارکش بود و دیگری افزون بر جابهجایی کالا، مسافر جابجا میکرد؛ این دو گونه از نظر میزان باربری، مسافت و سرعت متفاوت بودند. سواران، ساربانان و چهارپاداران برای افتخار و خودنمایی شتران خود را میآراستند. روپوش شتران غالبا مخمل قرمز يا سبز بود كه با ابريشم و مفتولهاي طلا با نقشهايی جالب توجه گلدوزي میشد. شتر افزون بر کالا، مسافر هم جابهجا میکرد. برای این کار از تخت روان و کجاوه استفاده میشد. این دستسازهای چوبی خستگی مسافران را میکاست و از آنان در برابر شرایط نامناسب جوی محافظت میکرد. کجاوه، یک صندوق بزرگ سرگشاده بود که بر یک سوی شتر بسته میشد. یک محفظه مشابه در سوی دیگر جای میگرفت که اسباب را دربرداشت. کجاوهها گاه جفت از دو پهلوی شتر آویخته میشد و در هر یک، دو زن جای میگرفتند؛ گاه کجاوهای بر یک پهلوی شتر و چیزی هموزن آن مانند صندوق اسباب و اثاثه بر پهلوی دیگر میبستند، در این صورت فقط یک زن در کجاوه میتوانست جای گیرد. شتربانان، نخست کجاوه را خالی بر پشت شتر استوار میکردند. به دلیل توانایی شتر در حمل کجاوههای بزرگ و فضای جادار اتاقمانند آن، وسایلی دیگر قابل حمل میشد تا کاروانیان بدون توقف در سفر، از نظر معیشت به مشکل برنخوردند. پیترو دلاواله، جهانگرد ونیزی در دوره صفوی، در سفرنامه خود اشارهای دقیق به کاربردهای گوناگون کجاوه کرده است «حمامهای متحرک نیز با قشون همراه است که در دشت و صحرا آنها را در زیر چادرها نصب میکنند. من خود، بارها دستگاههای بزرگی را که از چوب است و به عنوان حمام از آن استفاده میکنند دیدهام که آنها را بر روی شتران حمل میکنند؛ ولی طرز کار این حمامها را نمیدانم چگونه است، زیرا هرگز به زیر چادرهایی که آنها را در آنجا نصب میکنند نرفتهام. آشپزخانه متحرک نیز همراه قواست. البته منظورم از آشپزخانه بشقاب و قابلمه و وسایل غذاپزی صحرایی نیست، زیرا این قبیل وسایل را هر کس با خود دارد و آن را در باروبنهاش حمل میکند؛ بلکه منظورم منقلهای بزرگی است که با متعلقات آن بر روی شترها قرار گرفته و حتی در موقع راهپیمایی نیز میتوان از آنها استفاده کرد و غذا را همانجا پخت و رویهمرفته این قبیل وسایل تا حدی که وضع صنعت و قوه ابتکار این جماعت اجازه میداده است، فراهم شده و همیشه در اختیار افراد اردو است». شتر رخدادهایی را كه با درد همراه بود هيچگاه فراموش نميكرد، همچنین چنانچه شخصي با آن صحبت میكرد او را از یاد نميبرد. این ویژگی از حافظهای بسيار قوي نشان داشت که در جهتيابي درست مسیر به کمک او میآمد، به گونهتی كه در هنگام شب شتر را در جهتيابي درست توانا میساخت. از آنجا که کاروانها در شب حرکت میکردند تا از گرمای روز در امان باشند و نیز شترها در روز بتوانند چرا کنند، درک و حافظه بالای شتر در حرکت در شب، به یاری کاروان میآمد. این توانایی همچنین به شتر کمک میکرد مسیرهایی دراز را بدون داشتن راهنما بیابد. شتر در توفانهای ناگهانی شن که مسافران را خفه یا دفن میکنند، هشدار میدهد. شتران پیر پیش از آمدن توفان آگاهی داشتند و بیدرنگ همه با هم خرناس میکشیدند و پوزههایشان را در شن فرومیبردند. مسافران و کاروانیان این نشانه را میدانستند و بیدرنگ بینی و دهانشان را با نمد میپوشاندند. زمانی که شترها در هنگام استراحت کاروان در کاروانسرا برای چرا رها میشدند، تا مسافتی معین میرفتند که بر اساس حس وابستگیشان بود. شتر زمانی که جایی را وطن و بوم خود برمیگزید شدیدا به آن دل میبست؛ حتی دیده میشد در زمانهای خشکسالی موطن خود را ترک نمیکرد. شیوه چرا و حرکت شترها در مسیر، گروهی و بر اساس روحیه اجتماعی بود. پژوهشگران شترها را جانورانی اجتماعی میدانند که در دستههای شش تا پانزده نفری چرا میکنند و مراتب راهبری نیز در آنها دیده شده است. برای نگارش این نوشتار، از منابع گوناگونی بهره گرفته شده که در دفتر روزنامه موجود است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید