بانی ملی كردن نفت درصدد ملی‌سازی دولت / فریدون مجلسی

1395/8/23 ۰۸:۱۳

بانی ملی كردن نفت درصدد ملی‌سازی دولت / فریدون مجلسی

قرار شد به پیشینه روابط مصدق با پهلوی‌ها و چگونگی رضایت شاه به نخست وزیری مصدق بپردازیم. به نظر من موضوع بسیار حساس و جالبی است كه تاثیرگذار در سرنوشت مصدق و شاه بوده است. در واقع موضوعی است كه شاید وارد شدن به آن شرط احتیاط نباشد! زیرا موج بزرگی كه نهضت ملی كردن نفت ایران و بیرون راندن انگلیسی‌ها پس از دویست سال حضور اربابانه در ایران شد برای مصدق كه پرچمدار آن نهضت بود چنان اعتبار و محبوبیتی پدید آورد كه طی دوره‌ای توده‌های مردم را شیفته او كرد

بازخوانی رابطه مصدق‌السلطنه و پهلوی‌ها در سالروز پیشنهاد منصب نخست‌وزیری به او

وكیل ملت در آستانه ریاست دولت

قرار شد به پیشینه روابط مصدق با پهلوی‌ها و چگونگی رضایت شاه به نخست وزیری مصدق بپردازیم. به نظر من موضوع بسیار حساس و جالبی است كه تاثیرگذار در سرنوشت مصدق و شاه بوده است. در واقع موضوعی است كه شاید وارد شدن به آن شرط احتیاط نباشد! زیرا موج بزرگی كه نهضت ملی كردن نفت ایران و بیرون راندن انگلیسی‌ها پس از دویست سال حضور اربابانه در ایران شد برای مصدق كه پرچمدار آن نهضت بود چنان اعتبار و محبوبیتی پدید آورد كه طی دوره‌ای توده‌های مردم را شیفته او كرد.

 

ورود به ساحت مصدق

 این شیفتگی اكنون هم نزد بازماندگانی از آن دوره یا فرزندان‌شان و گروهی از نسل جوان كنونی وجود داردكه تارخ آن زمان را از دیدگاهی اسطوره‌ای و نوستالژیك درباره یك ابرانسان می‌نگرند و به مصدق شخصیتی قدیسانه بخشیده‌اند. اینان ورود به بخش‌هایی از حریم قدسی او را جز از دیدگاه تمجید و تكریم، به اصطلاح امروزی‌تر، عبور از خط قرمز دانسته و ممنوع می‌دانند. احساس می‌كنم چرایی و قبول نخست‌وزیری مصدق بخش بی‌خطر و پرداختن به پیشینه روابط مصدق با پهلوی‌ها بخش بسیار مهم اما خطیر این بحث باشد. شخصا، برخلاف بسیاری از دیدگاه‌های خصمانه و

غیر منصفانه‌ای كه منكر خدمت شگرف مصدق در نهضت ملی كردن صنعت نفت می‌شوند و اهمیت آن را نیز تخطئه می‌كنند، برای آن اقدام ملی احترام بسیار قایلم.

 به نظر من اهمیت رویاروی شدن با انگلستان بسیار فراتر از به دست آوردن سهم بیشتر از درآمدی بود كه گرچه برای ایران فقیر مهم بود، اما نه از لحاظ مقدار استخراج و نه از لحاظ بهای اندك نفت در آن زمان با آن هیجان عظیم وحدت بخش ملی همخوانی نداشت. در واقع پیروزی در آن مبارزه برای ایران كه هرگز طعم استعمار مستقیم را احساس نكرده بود كه روزی برای جشن استقلال داشته باشد در حكم چنین روزی بود. گشودن عقده حقارتی در برابر اروپاییان بود كه پس از شكست بزرگ از روسیه و ازدست دادن سرزمین‌ها و پرداخت ویرانگر غرامات ایرانیان را اسیر خود كرده بود. اقدام بیدار‌كننده‌ای بود كه تاثیر آن از ایران به بخش‌های دیگر آسیا و اروپا سرایت كرد و شعار آزادی، برابری و برادری آنان را كه تا آن روز برای‌شان رنگ و مصرفی داخلی و مخصوص خودشان داشت، رنگی جهانی بخشید. شور ملی ایرانیان نه از بابت ملی شدن یك شركت، بلكه برای احساس آزادی از آن اسارت بود. اقدام بزرگ دیگر مصدق را نیز می‌ستایم و آن پس گرفتن فرماندهی كل قوا از شاه و دادن آن به ملت، یعنی به نخست‌وزیر منتخب نمایندگان ملت بود؛ زیرا تا زمانی كه فرماندهی كل قوا در دست شاه می‌بود، مشروطیتی كه ابزار ضمانت اجرای آن را در اختیار نداشت بی‌معنی بود، همچنان كه عملا نیز چنین بود و چنین شد. پس چنان اقدامات بزرگی سزاوار تكریم و قدردانی تاریخی است. اما ورود به پیشینه روابط مصدق با پهلوی‌ها، به موضوع جنبه روابط انسانی و شخصی می‌دهد، یعنی مصدق ابرمرد را در نزد شیفتگانش به انسانی متعارف و معمولی بدل می‌كند كه مانند انسان‌های دیگر و به دلایل خانوادگی و موروثی حتی بیشتر از دیگران، دارای انواع احساسات عشق، نفرت، بزرگواری، حسد، جاه‌طلبی، احسان، مهربانی، تكبر، خشم، قدرت‌طلبی و نظایر آن است. در حالی كه نزد شیفتگانش درباره او همچون معصومان فقط صفات و احساساتی كه دارای بار مثبت تلقی می‌شوند قابل بازگویی است و گویی از هرگونه احساسات متضاد انسانی مبرا بوده باشد. ورود به رابطه مصدق با پهلوی‌ها او را از ابر انسان ساخته شیفتگانش به انسان تبدیل می‌كند.

 

اشراف‌زاده عزیزكرده

مصدق یكی از اشرافی‌ترین شخصیت‌های دوران قاجار بود. هم از نفوذ و روابط خاندان مستوفیان آشتیانی برخوردار بود كه در این اواخر تقریبا انحصار وزارت و صدارت را در تبار این عموزادگان قرار داده بود، همچون مستوفی‌الممالك‌ها، قوام‌السلطنه و وثوق‌الدوله، تا برسد به متین‌دفتری و بیات، كه با وابستگی‌های قاجاری مادری شامل علا و امینی و... هم می‌شد. مصدق نوه فرمانفرمای بزرگ از نواده عباس میرزای قاجار بود. مادرش خواهر محمد حسین میرزا فرمانفرما، و همسرش خانم نجم‌السلطنه از دودمان امام جمعه تهران و نوه ناصرالدین‌شاه قاجار بود، این گزینش همسر را تا جایی كه می‌دانیم به فرزند خود نیز تسری داده بود. پس از مرگ پدر و ازدواج مادر با وكیل‌الملك طباطبایی دیبا منشی مظفرالدین میرزای ولیعهد كه ضمنا شوهرخاله اشرافی مصدق هم بود به دربار ولیعهد در تبریز می‌روند، و با توجه به ادب و برازندگی و خویشاوندی، عزیز كرده همگان بوده است. در ١٣ سالگی مستوفی خراسان بزرگ‌ترین ایالت ایران می‌شود و تا قیام مشروطه كه به آن گونه انتصابات خانوادگی قاجاری پایان می‌دهد در آن سمت باقی می‌ماند. به عبارت دیگر مصدق به دلایل و علایق شخصی و دور بودن از معركه مشروطه كه در تهران می‌گذشت با اینكه از سن و تجربه‌ای بالاتر از اغلب فعالان مشروطه بود، نقشی در آن نهضت بزرگ نداشت. در حالی كه خویشاوندی كه بعدها رقیب بزرگ او شد، یعنی قوام‌السلطنه آنقدر نقش داشت كه تدوین و تحریر فرمان مشروطیت ایران به قلم و خط او بود. شیفتگان درباره این بخش از زندگی مصدق سكوت می‌كنند، در حالی كه گرچه گماردن پسری ١٣ ساله با بالاترین مقام در بزرگ‌ترین ایالت غلط و قابل انتقاد است، اما آن انتقاد متوجه نظام و كسانی است كه او را به آن كار گمارده‌اند.

 

مصدق، پس از مشروطه

پس از مشروطه مصدق می‌كوشد خودش را با شرایط جدید تطبیق دهد. عادت به سروری و حكومت رجلی را كه دخالت در سیاست برایش یك حق به شمار می‌رفت بر آن می‌دارد كه درصدد نمایندگی مجلس شورای ملی برآید. اعتبارنامه ایشان به دلیل اینكه برای نمایندگی مجلس شرط حداقل ٣٠ سال سن تعیین شده بود، رد می‌شود. باری مرحوم مصدق بعد از آن ناكامی در قیاس با جامعه كوچك روشنفكری آن روز كه با وجود همه محدودیت‌های زمانه موفق به برقراری مشروطیت شده بودند متوجه نیاز خود به آموزش بیشتر می‌شود و طی قبل و بعد از استبداد صغیر برای تحصیل به پاریس و بروكسل و سرانجام به نوشاتل در سوییس می‌رود و تحصیلات خود را تا دریافت دكترای حقوق ادامه می‌دهد.

در دوران استبداد صغیر كه محمدعلی‌شاه مجلس را به توپ می‌بندد و به جای آن یك مجلس دارالشورای كبیر دولتی و انتصابی تشكیل می‌دهد، مصدق را نیز به عضویت در آن برمی‌گزیند، كه لابد ناشی از شناخت نزدیك و احساس وفاداری خانوادگی بوده است. سفر یا هجرت مصدق با خانواده به نوشاتل در واقع با افول محمدعلی‌شاه همزمان است. البته شرایطی كه در ایران برای رجلی اشرافی مانند مصدق فراهم بود در سوییس فراهم نبود. در آن كشور حداكثر می‌توانست وكیل موفقی شود، اما در مراجعت به ایران پیشاپیش برایش مقام معاونت وزارت مالیه ذخیره شده بود. شیفتگان می‌نویسند پس از پیاده شدن از كشتی در بوشهر خوانین فارس تقاضا كردند كه مصدق والی فارس شود. در واقع والی فارس فرمانفرما دایی ایشان بود، و طبیعتا این دایی بود كه می‌توانست از عموزاده بزرگ و منسوب نزدیك مادری یعنی احمد شاه و مقامات دیگر چنین تقاضایی كند وگرنه خوانین چه خبر از توانمندی‌های جوانی داشتند كه تازه فارغ‌التحصیل و از كشتی پیاده شده بود. بدین‌ترتیب والی فارس می‌شود. در سوم اسفند ١٢٩٩ والی فارس بود كه در بحران سیاسی و بلاتكلیفی و استعفای سپهدار رشتی و زیر بار نرفتن رجال دیگر، سید ضیا با هماهنگی رضاخان میرپنج (سرتیپ قزاق) كودتا می‌كند، در غیاب مجلس فرمان صدارت از شاه می‌گیرد و دستور دستگیری رجال نظامی پیشین را صادر می‌كند. سه نفر از والیان اشرافی پیشین زیر بار «جوان روزنامه‌نگار بی‌سروپا» نمی‌روند، كه شامل عموزادگان دودمان آشتیانی یعنی قوام‌السلطنه والی خراسان و مصدق والی فارس یعنی دو ولایت بزرگ ایران است. دلیل تمرد را غیرقانونی بودن كودتای نظامی اعلام می‌كنند، هرچند احمد شاه فرمان صدارت سید ضیا را صادر كرده بود، قوام دستگیر و مصدق پنهان می‌شود! اما دو تلاش در مبارزه قدرت در جریان است. یكی جاه طلبی رضاشاه كه برای پیشرفت خود وجود رییسی چون سید ضیا را كه بركشنده او بوده است برنمی‌تابد و دیگر رجال قاجاری دورمانده از قدرت كه سید جُلُنبور را «داخل آدم» نمی‌دانند! در اینجاست كه در جنگ قدرت اتحادی میان رجال قاجاری با رضاخان كودتاچی كه اكنون از سردار سپهی به وزارت جنگ هم ارتقا یافته بود، برقرار می‌شود و ظرف سه ماه دولت سیدضیا را سرنگون می‌كنند. قوام‌السلطنه را (همراه با سایر رجال زندانی) از زندان آزاد و نخست وزیر می‌كنند و در این كابینه مصدق وزیر مالیه می‌شود و همگی در كنار رضاخان كودتاچی اصلی و صاحب سلاح به قدرت می‌رسند و دیگر هیچ كس از غیرقانونی بودن كودتا دم نمی‌زند. گویی فقط سیدضیا «داخل آدم» نبوده است.

 

تغییر شرایط بازی

اما جنگ قدرت میان رجال قاجاری و رضاخان ادامه می‌یابد. در واقع هر گروه درصدد است دیگری را نردبان ترقی خود كند. رجال با توسل به احمد شاه كه در فرنگ بود و عرض اینكه بقای رضاخان را در تضاد با بقای سلطنت او می‌دانستند، حكم عزل او را می‌گیرند. رضاخان هم قهر می‌كند و با رها كردن كار به باغچه‌اش در بومهن می‌رود. رجال آشتیانی و همراهان‌شان كه در غیاب رضاخان اقتدار خود را نسبت به نیروهای مسلح از دست می‌دهند و فلج می‌شوند دسته‌جمعی به بومهن می‌روند و رضاخان را با منت به تهران باز می‌گردانند. در واقع از این لحظه شرایط بازی عوض می‌شود. احمدشاه با آن كار تیر خلاص خود را شلیك كرد و این رجال نیز در نردبان‌سازی خود شكست خوردند. رضاخان پهلوی آنان را یكی یكی حذف كرد. آخرین‌شان مصدق بود كه پس از عدم پذیرش اختیارات مورد تقاضای او در وزارت مالیه و سقوط قوام، در كابینه مشیرالدوله در ١٣٠٢ وزیر امور خارجه شده بود، به مقام والی آذربایجان منصوب می‌شود و شرط آن را تبعیت ارتش آذربایجان از والی قرار می‌دهد. رضاخان كه خواهان دوركردن رجال رقیب بود با مهربانی به مصدق قول مساعد می‌دهد و او را راهی تبریز می‌كند. در عمل نیز یكی دوبار طرف مصدق را می‌گیرد، اما به زودی تمردهای نظامی آغاز و مصدق ناگزیر از استعفا می‌شود. در دور بعدی انتخابات به مجلس می‌رود. به این ترتیب مستوفیان می‌بازند و دوران صدارت رضاخان پهلوی آغاز می‌شود و تا مدتی از آن رجال استفاده می‌كند تا به مرحله بعدی یعنی قبضه كردن كامل دولت و حكومت برسد. وقتی موضوع عزل احمد شاه و جمهوریت مطرح می‌شود سید حسن مدرس با غیراسلامی خواندن جمهوریت و شوراندن روحانیون، و مصدق با مخالفت با جمهوریتی كه از آن بوی دیكتاتوری می‌آمد و در واقع موجب سرنگونی قاجاریه می‌شد مخالفت می‌كنند. رضاخان با زرنگی به قم می‌رود و از جمهوریت استغفار می‌كند و پس از آرامش دیگر به احدی اجازه آوردن نام جمهوری نمی‌دهد و مجلس با وجود مخالفت شدید مصدق دفاع از بقای سلطنت قاجار، بقای رضاخان را در سمت صدارت مفیدتر می‌خواند و علا و تقی‌زاده و سیاح و یكی دو نفر دیگر نیز از او حمایت ‌كردند، قاجاریه را خلع می‌كند و با تشكیل مجلس موسسان به سلطنت می‌رسد. مصدق پس از سلطنت رضاشاه یك بار دیگر به نمایندگی مجلس انتخاب می‌شود، اما رجال آشتیانی و منسوبان‌شان تدریجا از صحنه، پاكسازی و دور می‌شوند. قوام در لشت نشا كشاورزی می‌كند و بیشتر ایامش را در اروپا می‌گذراند، مصدق به ساخت‌وساز و كشت و زرع مشغول می‌شود. مشیرالدوله به پژوهش و نگارش می‌پردازد و مستوفی‌الممالك نیز گوشه‌گیری می‌كند در عوض جان به در می‌برند! چنین بود كه با خلع رضاشاه از سلطنت این خصمان كینخواه دیرین ناگاه سربر می‌آورند.

 

سربرآوردن خصمان كینخواه

شاه جوان و متزلزل برخلاف پدر، خودش را مقید به قانون اساسی مشروطه می‌داند و میدان برای رقیبان ستیزنده باز می‌شود. گسترش فعالیت حزب توده با حمایت شوروی كه طبیعتا بقای سلطنت را نیز تهدید می‌كرد، با تشكیل حكومت فرقه دموكرات در آذربایجان كه با حمایت امریكا و سیاست قوام و ارتش رضاشاهی وفادار به محمدرضاشاه بساطش برچیده شد، ضربه بزرگی به آن مشروطیت كوتاه‌مدت زد. در سال ١٣٢٨ قانون اساسی اصلاح و فرماندهی كل قوا و حق انحلال مجلس به شاه داده شد. در همان زمان حركت بزرگ دیگری برای ملی كردن نفت و رهایی از اسارت انگلیس از مجلس ایران سرچشمه گرفت كه فرصتی برای مصدق پدید آورد. دوران دیكتاتوری و اقدامات رضاشاه مانند ایجاد مدارس دخترانه و كشف حجاب و سربازگیری و یكجا نشین یا تخته قاپو كردن عشایر كه مخالفت‌های بسیاری را علیه او برانگیخته بود و آگاهی مردم از اینكه مصدق بزرگ‌ترین مبارز پارلمانی علیه رضاشاه و سلطنت او بوده است و سلامت اخلاقی و شهرت پاكدستی و همچنین كاریزما و رفتار نجیبانه و پدرانه‌اش را می‌ستودند موجب شد رهبری او در آن نهضت وزنی فوق‌العاده پیدا كند.

 در آغاز شاه جوان نیز حمایت خود را از آن نهضت اعلام كرد، اما خصومت دوجانبه و كینه قدیمی نیز میان شاه و مصدق همواره برقرار بود. حمایت عمومی از آن نهضت موجب شد پس از قتل رزم‌آرا، نخست‌وزیر از سوی جمال امامی كه از طرفداران شاه بود پیشنهاد نخست‌وزیری رضاشاه مطرح شود. اما مصدق پذیرش آن مقام را مشروط به تصویب قبلی قانون ملی شدن نفت در مجلس شورای ملی كرد. مجلس برای گشودن راه به نخست وزیری علا به عنوان دولت محلل اعلام تمایل كرد. در این دولت سرلشكر زاهدی (سپهبد و نخست وزیر بعدی كه با بركناری مصدق نخست‌وزیر شد) به احساسات ناسیونالیسیتی شهرت داشت، جوان‌ترین افسری بود كه به ژنرالی رسیده و خصوصا ایالت خوزستان را كه مركز نفت ایران بود از تمرد شیخ خزعل مورد حمایت انگلیس رهانیده بود، در مقام فرماندهی نظامی در اصفهان در زمان جنگ جهانی و اشغال كشور در مقابل انگلیس‌ها سركشی كرده و دستگیر و چهار سال در شام و فلسطین زندانی شده بود، همچنین در سمت ریاست شهربانی صحت انتخابات تهران را تضمین كرده و موجب پیروزی نامزدهای جبهه ملی در انتخابات شده بود، در نتیجه نقش مهمی در نهضت ملی كردن نفت پیدا كرده بود اكنون مقام وزارت كشور را برعهده داشت.

 نفت در ٢٩ اسفند ١٣٢٩ در كابینه علا و با حمایت آیت‌الله كاشانی كه او نیز از زندان انگلیس‌ها آزاد شده و به ایران بازگشته بود ملی و شرایط صدارت مصدق فراهم شد. مصدق در اردیبهشت ١٣٣٠ نخست وزیر شد و در ٢٩ خرداد همان سال در میان شور و هیجان باورنكردنی مردم قانون ملی شدن نفت را با خلع ید از مدیران انگلیسی به اجرا درآورد. اكنون زمان اداره و بهره‌برداری با توجه به امكانات داخلی و جهانی بود. متاسفانه مصدق در این امر كه نسبت به اصل ملی كردن و رهایی از آن احساس اسارت، امری فرعی محسوب می‌شد تعلل بسیار كرد و در این مدت كشور گرفتار كشمكش‌هایی شد كه بسیاری از آنها ناشی از خصومت‌های شخصی و جنگ قدرت دوجانبه شاه و مصدق یا به عبارتی قاجاری و پهلوی بود. مصدق در كنار ماموریت ملی خود كه به سامان رساندن موضوع نفت بود و خصوصا پس از در اختیار گرفتن فرماندهی كل قوا كه تضمینی بر مشروطیت بود، به مسائل فرعی دیگری مانند اختیارات قانونگذاری پرداخت و موضوع نفت در آن مبارزه به بن‌بستی كشانده شد كه از شكست آن، كشور و ملت ایران آسیب و زیان دیدند و در دور نخست موجب سقوط او و در ادامه موجب سقوط شاه شد.

 

رقیب بزرگ مصدق

  مصدق به دلایل و علایق شخصی و دور بودن از معركه مشروطه كه در تهران می‌گذشت با اینكه از سن و تجربه‌ای بالاتر از اغلب فعالان مشروطه بود، نقشی در آن نهضت بزرگ نداشت. در حالی كه خویشاوندی كه بعدها رقیب بزرگ او شد، یعنی قوام‌السلطنه آنقدر نقش داشت كه تدوین و تحریر فرمان مشروطیت ایران به قلم و خط او بود.

   سوم اسفند ١٢٩٩  سید ضیا با هماهنگی رضاخان میرپنج (سرتیپ قزاق) كودتا می‌كند، سه نفر از والیان اشرافی پیشین زیر بار «جوان روزنامه‌نگار بی‌سروپا» نمی‌روند، كه شامل عموزادگان دودمان آشتیانی یعنی قوام‌السلطنه والی خراسان و مصدق والی فارس یعنی دو ولایت بزرگ ایران است.

  گسترش فعالیت حزب توده با حمایت شوروی كه طبیعتا بقای سلطنت را نیز تهدید می‌كرد، با تشكیل حكومت فرقه دموكرات در آذربایجان كه با حمایت امریكا و سیاست قوام و ارتش رضاشاهی وفادار به محمدرضاشاه بساطش برچیده شد، ضربه بزرگی به  مشروطیت كوتاه‌مدت این دوره زد.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: