1395/6/24 ۰۸:۵۰
هنگامیکه برای زیارت آرامگاه حافظ درگرمای سوزان نیمروز شهر شیراز خود را به حافظیه میرسانم، پیرمردی که زیر سایه درختی نزدیک بارگاه روی صندلی نشسته و با عینکی دودی بر چشم نظاره گر اطراف است جلب توجه میکند.
گپی با قاسم حافظ که عمر خود را با خواجه اهل راز سپری کرده است
صادق دهقان منشادی: هنگامیکه برای زیارت آرامگاه حافظ درگرمای سوزان نیمروز شهر شیراز خود را به حافظیه میرسانم، پیرمردی که زیر سایه درختی نزدیک بارگاه روی صندلی نشسته و با عینکی دودی بر چشم نظاره گر اطراف است جلب توجه میکند. وقتی او را آقای حافظ خطاب میکنند بیشتر از قبل کنجکاو میشوم که او واقعاً کیست و چه ارتباطی میان اسم او و حافظ برقرار است. دیگر طاقت نمیآورم و با پرس و جو از این و آن به ماجرا پی میبرم. نامش حافظ است؛ قاسم حافظ. 65 سال دارد. مدت زیادی از عمرش را در محل کنونی آرامگاه حافظ شیراز زندگی کرده، همانند اجدادش. میگویند از منسوبین به حافظ است و عمری را او و پدرانش در راه خدمت و حمایت از حافظ گذراندند. البته خودش هنوز هم خود را خادم حافظ میداند و به این خدمتگزاری میبالد. در اغلب ایام سال اگر کمی چشم در اطراف بارگاه حافظ بچرخانی او را در گوشه کناری با دیوانی در دست خواهی یافت. جناب حافظ در حقیقت حافظه تاریخی حافظ و بارگاهش از گذشته تاکنون است. او در حقیقت حافظ شناس است و تمامی اشعار حافظ را از بر است و علاوه بر دیوان لسان الغیب چندین هزار بیت دیگر هم میداند به طوری که هر بار به مطلبی در مورد حافظ اشاره میکند از سرداب سینهاش جرعهای غزل شیرین و گوارا بیرون کشیده و به نوشیدن آن میهمان میکند. فرصت را از دست نمیدهیم و ساعتی را پای صحبتهای او مینشینیم و بر بال سخن شیوا و دلنشینش سری به احوال حافظ در گذشته زده و این گونه از وقایعی که بر او و آرامگاهش گذشته اطلاعاتی به دست میآوریم.
***
ابتدا در مورد وجه تسمیه اسمتان بفرمایید و اینکه چه ارتباطی با حافظ بزرگ دارید؟ در زمان حافظ افراد و شاعران دیگری هم با لقب و نام حافظ زندگی میکردند که با ایشان نسبت داشتند و خاندان ما در حقیقت از منسوبین به حافظ هستند که در آن ایام طایفهای را تشکیل میدادند که حافظیون نام داشت و به نوعی خویشاوند او محسوب میشویم. برخی میگویند حافظیون از نوادگان حافظ هستند اما من این گونه فکر نمیکنم چراکه حافظ دو پسر به نام شاه نعمان و شاهرخ داشته که هر دو به هند میروند و در همانجا هم فوت کرده و به خاک سپرده میشوند که خود حافظ در این باره شعری دارد که این بیت آن معروف است؛ بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
و حافظ در ادامه به طور مستقیم به نام فرزندش اشاره کرده و میگوید: نزدی «شاهرخ» و فوت شد امکان حافظ چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد
در حقیقت حافظیون از منسوبین به حافظ بودند که بشدت حامی و طرفدار حافظ بودند چنانکه کسی از حافظ بدگویی میکرد با او برخورد تندی داشتند. برخی از قسمتهای مجموعه حافظیه کنونی در گذشته متعلق به خاندان ما بوده و من خودم 65 سال قبل در همینجا به دنیا آمدم. پدر و اجدادم نیز دوران حیات خود را در اینجا سپری کرده و بدون هیچ چشمداشتی به خدمت به حافظ گذراندند.تا قبل از انقلاب هم تولیت مجموعه هم در اختیار ما بود اما بعد از انقلاب به ارگانهای دولتی واگذار شد. هماکنون هم خود من روزها به اینجا میآیم و برای علاقه مندان به حافظ شعر میخوانم. البته با مسئولان میراث فرهنگی هم همکاری دارم و در زمانهایی که میهمانان خارجی از اقصی نقاط جهان بر سر تربت حافظ میآیند برای آنها توضیحاتی درباره مجموعه و خود حافظ ارائه میدهم.
جناب حافظ! در مورد قدمت بنای مجموعه توضیح دهید، این مکان قبلاً چه بوده و چطور به شکل فعلی در آمده است؟ اینجا از قدیم الایام مکان مقدسی شمرده میشده که به آن خاک و گلگشت مصلی میگفتند و از مناطق خوب و خرم شیراز بوده است. حافظ هم از 600 سال پیش در این نقطه دفن بوده است. شاعر درباره این مکان میگوید: خاک گلگشت مصلی که در آن مدفن توست تا ابد قبله صاحبنظران خواهد بود
این نقطه در گذشته قبرستان عمومی شهر شیراز بوده اما در سال 1313 به دستور پهلوی اول قبرستان عمومی جوار بارگاه حافظ از بین میرود. طرح بنای آرامگاه را آندره گدار André Godard باستانشناس معروف فرانسوی میدهد. سنگ مزار حافظ مربوط به دوران زندیه است و بیش از 200 سال قدمت تاریخی دارد. سابقاً هم یک محجر آهنی دور حافظ بوده که متعلق به زمان شجاع السلطنه پسر دوم مظفرالدین شاه بوده است. کریم خان زند در دوره حکومتش بر مزار حافظ حاضر شده و بر دیوان حافظ تفألی میزند که چنین میآید: در زمان دولتت ویرانهها آباد شد گر عمارت میکنی من هم دلی دارم خراب
کریم خان بعد از آن دستور میدهد سنگ مرمر یکپارچه را برای مزار حافظ تهیه کنند و یکی از هنرمندان آذربایجان به نام «حاج آقا سیبیگ افشار» دو غزل حافظ را روی آن مینویسد: مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم طایر قدسم و از دام جهان برخیزم ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش پیوسته در حمایت و لطف اله باش
برگردیم به ایام حیات حافظ، آیا او همانند الان مورد توجه بوده زیرا شما در میان صحبتهایتان به بدگوییها نسبت به او اشاره کردید، مگر حافظ بدخواهانی هم داشته است؟ همواره تنگ نظران و افراد حسود بودهاند. در عهد حافظ هم عدهای بودند که از حافظ خوششان نمیآمده و در حقیقت به او رشک میورزیدند چرا که حافظ در همان ایام هم شخص محبوبی بوده و آنها از این محبوبیت دل خوشی نداشتند. محبوبیت حافظ هم بیشتر به خاطر قرآن بوده زیرا همانطور که میدانید او این کتاب آسمانی را با 14روایت از بر بوده است. دو روایت در مورد مدت عمر او وجود دارد که روایتی 64 سال و روایت دیگری مدت حیات حافظ را 70 سال عنوان میکند که البته من فکر میکنم 64 سال درستتر است. او در دوران حیاتش در زمان زمامداری سه پادشاه آل مظفر مورد ظلم و ستم قرار میگیرد، بویژه در زمان امیر مبارزالدین پادشاه ریاکار و پدر شاه شجاع. به دستور امیر مبارزالدین بارها حافظ را با چوب میزنند؛ علت آن هم این بوده که اقشار مختلف و از جمله دختران ترک شیرازی دور حافظ جمع میشدند و حافظ آنها را به خداشناسی دعوت میکرد. روز به روز هم بر تعداد این افراد افزوده میشد. همچنانکه او میگوید: به شعر حافظ شیراز میرقصند و مینازند سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی
امیر مبارزالدین به دلیل آنکه خودش انسان ناپاکی بوده تصور نادرستی در مورد دخترانی که گرد حافظ جمع میشدند داشته است. اما وقتی شاه شجاع پسر امیرمبارزالدین بر تخت سلطنت مینشیند، حافظ رنگ و بوی آزادی را چشیده و مراحل عرفان و رندی را با آسودگی خاطر بیشتری طی میکند. همچنانکه در شعری میگوید: سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش
اما اواخر عمر باز همان افراد حسود و تنگ نظر دست به کار میشوند و میانه حافظ و شاه شجاع را برهم میزنند به طوری که حافظ در سن 60 سالگی خانه نشین شده و در سن 64 سالگی در اوج فقر و تنگدستی و بیچارگی چشم از جهان فرو میبندد. البته نگاه حافظ به ایام تنگدستی هم طور دیگری بوده است، او در این باره میگوید: گنج زرگر نبود کنج قناعت باقی است آن که آن داد به شاهان به گدایان این داد
حافظ در آن دوران چگونه روزگار میگذرانده و این شعرها را چکونه میسروده؟ حافظ روزها را در همین خاک مصلی و محلی که هم اینک در آن دفن است میگذرانده و به شعر و شاعری میپرداخته است. شبها را هم در باغ و خانقاهی پشت آرامگاه که به نام باغ هفت تنان شهرت دارد و هفت تن از دراویش بینام و نشان در آن دفن بودهاند سپری میکرده است. صبحگاهان از آب رکن آباد که از بالا دست میآمده وضو میگرفته و همینجا نماز را به جای میآورده است. همچنانکه شاعر میگوید: آب رکنی ز فیوضات وضوی حافظ سلسبیلی است که تا حشر روان خواهد بود
نزدیک به پانصد غزل هم از او باقی مانده که نمودار کاملترین و شیواترین بیان تغزلی در زبان فارسی است. سخنش مأنوس همه دلها و مقبول جانهای مشتاقان است. همچنانکه شاعر میگوید: جان فدای دهنش باد که در باغ نظر چمن آرای جهان خوشتر از این غنچه نبست
این غزلها توسط محمد گل اندام شاگرد حافظ جمعآوری میشود. او خودش هم شاعر بوده و با این کار خدمت بزرگی به فرهنگ ما میکند. حافظ به قدری هنگام سرودن اشعارش حالات روحانی داشته که میگفتند این اشعار به او الهام میشود و در گردهماییهای ادبی از او میخواستند الهاماتی که بر او شده را بخواند.
به نظر شما الهام اشعار در مورد سایر شعرا هم میتواند صادق باشد؟ اصولاً به مردان پاک خدا الهام میشود. حال ممکن است فردی که به او الهام میشود شاعر باشد یا انسانی بینوا. تا نظر پروردگار چه باشد همچنانکه حافظ خودش میگوید: زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد
این الهامات به برخی افراد نظر کرده انجام میشود که حافظ از آن دسته بوده است. او از جمله انسانهایی بوده که میگویند وقتی جایی بوده میدانسته در خانهاش یا جای دیگر چه میگذرد. اینها همه در اثر این بوده که او لحظهای از ذکر و یاد خدا غافل نبوده است. یعنی او دنیای مادی نفسانی و هوای شهوت و زرق و برق دنیا را کنار گذاشت و به خود خدا چسبید؛ تو خانقاه و خرابات در میانه مبین خدا گواه که هر جا که هست با اویم
چرا تا این حد مردم ما نسبت به حافظ احترام و باور دارند؟ کلام حافظ کلام خدایی بوده و از اینرو او را لسان الغیب میدانند چراکه او از خزانه غیب بهره میبرده و شعر و کلام به او الهام میشده است. خود حافظ میگوید: دردم نهفته به ز طبیبان مدعی باشد که از خزانه غیبم دوا کنند
برخی در مورد حافظ پا را فراتر میگذارند و میگویند حافظ آسمانی است اما این درست نیست کسی نمیتواند آسمانی باشد. میتوان گفت شعرش آسمانی است اما خودش نه.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید