جنبه‌هاى حقوق بشرى مراسم حج / عطاءالله گرامى

1395/6/21 ۰۷:۴۱

جنبه‌هاى حقوق بشرى مراسم حج / عطاءالله گرامى

مردسالارى غوغا می‌کرد و بلکه چیزى فراتر از مردسالارى بود؛ زیرا اصولا آنان زن را همردیف کالا می‌پنداشتند و با او رفتارى شئ‌گونه داشتند. براى ازدواج راههاى زیادى وجود داشت و عرب می‌توانست دختران را حتى از سنین کودکى براى خود بخرد، می‌توانست دخترى بدهد و به ازایش دخترى بگیرد (معروف به شغار)، می‌توانست همسر خود را با دیگرى تعویض نماید (بدل)، می‌توانست یکى از همسرانش را براى مدتى در اختیار دیگرى بگذارد و اجرتش را بگیرد (متعه که البته با متعه در فقه اسلامی متفاوت است)؛ هیچ محدودیتى نبود و می‌توانست به هر تعداد که هوس می‌کند و وسعش می‌رسد، زن بگیرد و اصولا زن هم‌ردیف شئ بود و در صورت مرگ شوهر، همچون کالا به فرزندان پسر به ارث می‌رسید!

 

 

علل کم‌توجهى به حقوق زنان در خاورمیانه

مردسالارى غوغا می‌کرد و بلکه چیزى فراتر از مردسالارى بود؛ زیرا اصولا آنان زن را همردیف کالا می‌پنداشتند و با او رفتارى شئ‌گونه داشتند. براى ازدواج راههاى زیادى وجود داشت و عرب می‌توانست دختران را حتى از سنین کودکى براى خود بخرد، می‌توانست دخترى بدهد و به ازایش دخترى بگیرد (معروف به شغار)، می‌توانست همسر خود را با دیگرى تعویض نماید (بدل)، می‌توانست یکى از همسرانش را براى مدتى در اختیار دیگرى بگذارد و اجرتش را بگیرد (متعه که البته با متعه در فقه اسلامی متفاوت است)؛ هیچ محدودیتى نبود و می‌توانست به هر تعداد که هوس می‌کند و وسعش می‌رسد، زن بگیرد و اصولا زن هم‌ردیف شئ بود و در صورت مرگ شوهر، همچون کالا به فرزندان پسر به ارث می‌رسید!

سرنوشت کنیزان از این هم بد‌تر بود. عرب می‌توانست آنان را به تن‌فروشى وادارد و از این راه درآمد کسب نماید! اگر کسى پشت و پناه و قبیله‌ای نداشت، هر کسى می‌توانست او را بکشد و زن و فرزند و اموالش را به غنیمت ببرد؛ در این صورت زن و فرزند مقتول برده‌هاى او می‌شدند. پسر مایه افتخار و دختر مایه ننگ بود و از این رو به هنگام تنگدستى و حتی وقتهای دیگر، زنده به گورش می‌کردند. در زیبا‌ترین اشعار بجا مانده از جاهلیت (معلقات سبعه)۱ چیزى جز توصیف شتران، عشق و شراب و جنگ و کشتار و بعضاً تجاوز به زنان و دختران و افتخار به این موضوع دیده نمی‌شود و این اوج ادبیات عرب بود.

قبیله‌گرایی و تفاخر به نسل و نژاد مرسوم بود و غالبا قبائل در رقابت و جنگ با یکدیگر بودند. گاهى بر سر مسائل هیچ و پوچ سالیان سال با یکدیگر می‌جنگیدند. علت این در‌گیرى‌ها بعضاً آنقدر سست و احمقانه بود که به طنز شباهت بیشترى داشت. قرآن کریم از این عصبیت‌هاى موهوم چنین یاد می‌کند: «الهیکم التکاثر. حتى زُرتُم المقابر»…

در این روزگار سخت و دشوار و لبریز از جهل و جمود، به ناگاه مردى درس‌نخوانده از غار حرا به زیر آمد که حرفهاى تازه می‌زد. او سخن از خدای یکتا و رستاخیز می‌گفت و مردم را از زنده به گور کردن دختران و به ارث بردن زنان برحذر می‌داشت.۲ می‌گفت زنان همچون مردان حق کسب و کار دارند و در آنچه به دست می‌آورند، مالکیت دارند. می‌گفت زنان نه‌ تنها کالاى موروثى نیستند، که خود ارث می‌برند. می‌گفت همه شما فرزندان آدم و حوا هستید و گرامى‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست. او پدیده‌هاى طبیعت، گلها و گیاهان، تنوع نژاد، تنوع رنگ، تنوع زبان را از نشانه‌هاى الهى می‌دانست و براى همه این امور فلسفه و حکمتى قائل بود. می‌گفت شما آفریده نشده‌اید تا در این نمایشگاه آثار خداوند همچون گوسفندان چرا کنید، بلکه آمده‌اید تا در این نظم و زیبایی و فلسفه آن بیندیشید و خالق خویش را بشناسید. از دیدگاه او تفکر در آفرینش برترین عبادت بود و هیچ عبادتى به پایه آن نمی‌رسید. طبیعت «آیه» و اثر خداوند بود و این طرز تفکر مقام طبیعت را بالا می‌برد و به آن احترام و حرمت می‌بخشید و زن را امانت الهى و یکى از مهمترین نشانه‌هاى خداوند در آفرینش می‌دانست که وجودش مایه آسایش مرد و آرامش زندگى است.۳

زنان را دوست می‌داشت و می‌گفت زن همچون نماز و عطر مایه روشنى چشم من است. می‌گفت زن گلی خوشبوست نه قهرمان و باید با او مدارا کرد. او ابتدا رسم به ارث بردن زنان را نادرست خواند، سپس راههاى ازدواج ظالمانه (نظیر مبادله) را مسدود کرد و در آخر ازدواج نامحدود را به چهار زن با شرط مراعات عدالت کاهش داد. در زمانى که زن همچون کالاى مصرفى خرید و فروش می‌شد و مردان او را به نام یکى از فرزندان خود صدا می‌کردند، او دست دخترش را می‌بوسید و او را مادر پدرش نام گذاشته بود.

محمد(ص) با روشهاى تربیتى صحیح، شخصیت متفاوتى در این دختر ایجاد کرد و هنوز هم تاریخ‌نویسان علاقه‌مند به شناخت شخصیت متفاوت این دختر و فرزندانش هستند. او بردگان را بندگان خدا می‌دانست و برایشان حقوق انسانى قائل بود. در همان آغاز شعار آزادى بردگان را با صراحت مطرح نمود (فَکُّ رَقَبَه). می‌گفت آمده است تا غل و زنجیر‌ها را از دست و بال انسان‌ها باز کند.۶ ابتدا راههاى برده‌گیرى را مسدود نمود و بهره‌کشى جنسى از کنیزان به منظور جلب منفعت را ممنوع کرد۷ و به‌تدریج مقرراتى وضع نمود که منجر به آزادى بردگان می‌شد. هر کس از کنیزى صاحب فرزند می‌شد، آن کنیز از شمار بردگان خارج می‌شد. برده‌داران تشویق شدند که با بردگان قرارداد بنویسند تا به ازای خدمات آنان، مدت بردگیشان محدود و کوتاه شود (مکاتبه). همچنین آزادکردن بردگان را در شمار کیفر گنا‌هان قرار داد. در شرایطى که جهان تا قرنها بعد هنوز موفق به ریشه‌کن کردن برده‌دارى نشد، او در مدت زمان کوتاه ۲۳سالة رسالتش، در این زمینه دستاورد‌هاى شگفتى داشت و از موفقیت کار او همین بس که اولین دشمنانش، برده‌داران و اولین ایمان‌آورندگان و نخستین کسانى که در راهش شهید شدند، همین بردگان بودند. و جاى بسى شگفتى است که برخى از این مقررات – که او براى آزادسازى تدریجى بردگان در آن عصر اجتناب‌ناپذیر برده‌دارى مطرح کرد – به عنوان «مقررات برده‌دارى در اسلام» یاد می‌کنند!

 

حج ابراهیمی

محمد(ص) خود را ادامه‌دهنده راه ابراهیم می‌دانست و براى همه کتابهاى آسمانى احترامى ویژه قائل بود. او سنت حج ابراهیم را بر مسلمانان واجب کرد. ماجراى حج از این قرار است که خداوند در زمان ابراهیم(ع)، منطقه‌ای به وسعت یک شهر بزرگ را منطقه ویژه اعلان می‌کند و آن ‌را شهر امن و امان می‌نامد. هرچند این کار در پى نیایش و درخواست ابراهیم انجام می‌گیرد، اما خداوند می‌دانست که منطقه پهناور جزیرةالعرب براى قرنهاى متمادی یکى از ناامن‌ترین نقاط جهان و منطقه‌ای لبریز از شرک و بت‌پرستى خواهد شد و نیازمند چنین پناهگاهى امن و توحیدى است و اتفاقاً مراسم و مناسکى هم که براى آن وضع شده، مملو از نماد‌هاى توحید و خداپرستى، احترام به طبیعت، احترام به حقوق بشر و احترام به زن است.

تا پیامبر(ص) زنده بود، زنان و مسلمانان از هر نژاد و قبیله‌ای که بودند، هیچ نگرانى نداشتند؛ اما پس از او، آن روحیه مردسالارانه و قبیله‌گرایانه خیلى زود بار دیگر سر برداشت و متأسفانه پیش از همه گریبان دخترش را گرفت. زهرا تنها دختر پیامبر در ابتدا ایستادگى کرد و کوشید با سخنرانى و استدلال از حقوق خویش دفاع نماید و آنان را از بى‌عدالتى و خشونت بازدارد؛ اما آن روحیه ظریف تحمل آن حجم خشونت عریان و بى‌احترامى محض را نداشت و خیلى زود پژمرده و پرپر شد. فرزندانش نیز که شخصیت خود را از تربیت پیامبر گرفته بودند و با خفت و ذلت میانه‌ای نداشتند، در برابر عصبیت‌هاى جاهلى نوظهور ایستادگى و مقاومت کردند؛ اما این مقاومت‌ها حداقل در آن عصر به سرانجامى نرسید. دخترانش را اسیر کردند و در میان شهر‌ها چرخانیدند! و پسرانش را به وحشیانه‌ترین شکل ممکن سر بریدند. بنى‌امیه رقابت‌هاى قبیله‌ای عصر جاهلیت را بار دیگر زنده کرد و اسلام محمدی کم‌کم در دودمان آنان رنگ پادشاهى به خود گرفت و زنان ـ به‌خصوص در حجازـ تا حد ممکن به جایگاه پیشین خود عقب رانده شدند.

برخى به پیامبر اسلام(ص) ایراد می‌گیرند که با وضع برخى از مقررات و با همسران زیادى که گرفته است، مقام و منزلت زن را فرو کاهیده است! اما اینان قبل از هر چیز لازم است که جایگاه زن در دوران جاهلی را به خاطر آورند. بد نیست بدانند تنها زنانى که پس از او جرأت و جسارت آن ‌را یافتند که از نظام حاکم، از شیوه‌ها و روشهاى آن، انتقاد و اعتراض کنند، دخترش فاطمه، نوه‌اش زینب و همسرش عایشه بودند و پس از آن زن بار دیگر زیر سلطه قرار گرفت و تا حد ممکن تحقیر و کوچک شد. در سال ۶۳ هجرى اعتراضات مردم مدینه علیه حکومت اموى آنچنان وحشیانه سرکوب شد که حدود ده‌هزار نفر و از جمله عده زیادى از اصحاب به قتل رسیدند و از آنجا که نقش زنان بیدارشده پس از واقعه عاشورا در این حرکت اعتراضى پررنگ بود، لشکریان که اجازه قتل و غارت و تجاوز داشتند، به هزاران زن دست‌درازی کردند و هدفشان فروکوفتن شخصیت آنان بود. پس از این واقعه تا چندی زنان فرزندان بدون پدر به دنیا می‌آوردند که به فرزندان «واقعه حرّه» ‌نامور شدند و در پایان این واقعه غم‌انگیز، با زور شمشیر از باقیمانده مردم ـ جز عده معدودى ـ به عنوان برده یزید بیعت گرفتند!۸

 

جاهلیت مدرن

اکنون پس از این مقدمه طولانى و اجتناب‌ناپذیر، آسان‌تر می‌توان فهمید که چرا در آیین حج، برخى از آن جلوه‌هاى شکوهمند حقوق بشرى که برابرى انسانها، احترام به انسان، حرمت خون انسان و احترام به زن را ترویج می‌کند، از چشم مردسالارانه مردم منطقه دور مانده است. و بهتر می‌توان فهمید که چرا خداوند خانه کعبه را در این نقطه خاص از جهان برگزیده است؟ منطقه‌ای که هنوز پس از ۱۴ قرن، زن از حق انتخاب‌کردن، حق رانندگى و حق داشتن شناسنامه محروم است! و باز بهتر می‌توان فهمید که چرا آموزش‌یافتگان این طرز تفکر در افغانستان و بوکوحرام، مدارس دخترانه را منفجر می‌کنند و دختران را به جرم تحصیل می‌کشند؟ چرا هنوز برخى از آنان به خود اجازه می‌دهند تا دخترى درس‌نخوانده و گرفتار صد گونه محرومیت را تا گردن در خاک فرو برند و سنگسار کنند، و چرا برخى هنوز در پایان عصر بردگى تصور می‌کنند اسلامى که براى آزادسازى انسانها از هرگونه بردگى و بندگى آمده بود، باز هم می‌تواند همچنان در قرن بیست و یکم برده و کنیز داشته باشد؟! این امور نشان می‌دهد که رسوبات فرهنگ جاهلی در خصوص کالا پنداشتن زن چقدر عمیق بوده است.

من تعصب مذهبى و فرقه‌ای خاصى ندارم، براى تمامى ادیان و مذاهب احترام قائلم، کتابهاى آنان را تا آنجا که بتوانم می‌خوانم و هر کجا که حرف حقى باشد، می‌پذیرم؛ اما اینها واقعیت‌هاى تلخى است که نمی‌توان و نباید نادیده گرفت. بابت این امور به ظاهر ساده تاکنون صدهاهزار نفر کشته شده‌اند و امنیت بخشى از جهان به خطر افتاده است. باید توجه داشت که بخشى از بنیادگرایان و به‌خصوص آنان که برخاسته از خانواده کم‌سواد هستند، اصولا اسلام را در زن و حجاب زن و کجروى زن… و کلاً در مقوله زن خلاصه می‌بینند و از هزاران دستور اسلام، تنها موارد مرتبط با زن برایشان مهم یا مهمتر است. این طرز تفکر، شیعه و سنی نمی‌شناسد و در هر دو گروه وجود دارند!

و البته اغماض نباید کرد که جامعه جهانى و به‌خصوص کشورهاى عضو ناتو در شناخت ریشه‌ها تاکنون تلاش موفقى نداشته‌اند و از این جهت اقداماتشان نیز بسیار کم‌ثمر بوده است. اگر آنان به جاى آن همه بمب و موشکى که بر سر طالبان ریختند، به اندازه یک‌دهم هزینه‌اش را صرف بهبود وضعیت فرهنگى، رفاهى، سواد و آگاهى‌بخشی‌ جامعه پرورندة طالبان و بوکوحرام کرده بودند، تاکنون نتایج بهترى حاصل شده بود. مادران بیسوادی که گمان می‌برند فرزندانشان در راه خدا و گسترش دین قدم برمی‌دارند! و مردان خاک‌آلودة فقیری که گمان می‌کنند با منفجرکردن خود، به نجات بشریت از گمراهى و ضلالت کمک می‌کنند! جهانیان نبایست این جماعت را با کارلوس اشتباه می‌گرفتند. از همان آغاز پیدا بود که این مبارزه مبتنى بر شناخت صحیح نیست و انتظار نتیجه‌ای هم نمی‌توان داشت. اکنون پس از آنهمه حضور ناتو و آمریکا با آن هزینه‌هاى سنگین، «اداره عمومى بازرسى آمریکا براى بازسازى افغانستان» گزارش کرده است که تا به اینجاى کار، دولت افغانستان کنترل ۳۵درصد از مناطق تحت نفوذ خود را از دست داده است! راه دور نرویم، یک آمار مختصر ریشه‌ها را مشخص می‌کند؛ آمار وضعیت تحصیل خانواده انسانهاى موفق و منطقى (به‌خصوص میزان تحصیلات مادر) در مقایسه با وضعیت تحصیل خانواده انسانهاى ناموفق، شکست‌خورده، مجرمان، معتادان و افراد به تندروى کشیده شده می‌تواند ریشه‌ها را مشخص کند.

بگذریم. اعراب همچنان فرهنگ مردسالارى را به سرزمین‌هاى فتح‌شده منتقل می‌کردند؛ اما ایرانیان که با خلفا میانه خوبى نداشتند، بیش از همه جانب خاندان على را گرفتند که البته این خاندان متفاوت و خود ستم‌کشیده از نظام اموی و عباسی در حال مبارزه با آنان بود و ایرانیان با دید احترام به آنان می‌نگریستند. این نوع نگرش را حتى در بین روشنفکران ضد عرب نظیر ملک‌الشعراى بهار و از جمله در شعر زیر می‌توان مشاهده کرد:

گرچه عرب زد چو حرامى به ما

داد یکى دین گرامى به ما

گرچه ز جور خلفا سوختیم

ز آل على معرفت آموختیم

 

همچنین مناطقى که تنوع فرهنگى و مذهبى بیشترى داشتند، مانند شام (سوریه و لبنان فعلى) و مصر از این فرهنگ تأثیرات کمترى پذیرفتند. در حال حاضر نیز مردم این مناطق با مردم جزیره‌العرب تفاوت بسیاری دارند و حوزه‌هاى علمیه لبنان و مصر و سوریه را از نظر روشنفکرى نمی‌توان با حوزه‌هاى علمیه حجاز و پاکستان (سالهای اخیر) مقایسه کرد. در حقیقت این طرز تفکر ضد زن در منطقه ما بیشتر به عربستان، عراق و افغانستان محدود می‌شود. و اگر در ایران نیز گاهى چنین تفکراتى سر برمی‌آورد، رگ و ریشه آن باز به این جغرافیاى خاص و در اصل به آثار کم و بیش بازمانده از فرهنگ جاهلیت پیش از اسلام برمی‌گردد. توجه به مقررات کشور‌هایی مانند مالزى و اندونزى باز نشان می‌دهد که این تفاوتها را نمی‌توان در محدوده مرزبندى‌هاى بین شیعه و اهل سنت تعریف نمود.

حج ابعاد گوناگونى دارد که به تفصیل مورد بحث و بررسى صاحب‌نظران قرار گرفته است؛ اما این نوشتار صرفاً به جنبه‌هاى حقوق بشرى آن می‌پردازد. اگر کسى به دور از ذهنیت‌هاى پیش‌ساخته و به قصد تحقیق و فهم ماجرا، مراسم حج را بررسى کند، خیلى زود درمی‌یابد که با پدیده‌ای تازه و شکوهمند مواجه شده است، باور خواهد کرد که در تاریکترین نقطه فرهنگى جهان نگاه خداى ابراهیم و محمد به پدیده‌هایی نظیر حقوق زن، تبعیض نژادى، حقوق بشر، عبادت و پرستش و حتى نسبت به محیط زیست و حیوانات بسیار زیبا و شکوهمند و متناسب با نسلهاى آینده بوده است.

خداوند شهر مکه و محدوده اطرافش را به مساحت تقریبى چند صد کیلومترمربع از مالکیت بشر خارج نموده و به عنوان منطقه‌ای محافظت‌شده، آن ‌را منطقه آزاد و شهر امن و امان مرکز توحید و خداپرستى و پناهگاه امنیتی انسانها نامیده است. افراد تحت تعقیب سیاسى و حتى مجرمان و گنهکاران در این محدوده (مشروط به اینکه مرتکب جرم جدید نشوند) در امان هستند. هرگونه آسیب به حیوانات و محیط‌زیست منطقه و هر گونه جنگ و درگیرى در این محدوده جرم محسوب می‌شود. در اینجا مسافران و مهاجران و مقیمان از حقوق یکسانی برخوردارند. در جاى جاى مراسم عبادى، آنچه از جنس سیر و سفر و حرکت است، رنگ و بوى وحدت، توحید، رفع تبعیض، توجه به حقوق زنان و حقوق بشر مشاهده می‌شود و از بابت قوانینی که در این مکان انجام می‌شود، على‌القاعده نبایست هیچ فقیر و گرسنه‌ای در آن باشد و یک‌چنین منطقه‌ای را خداوند الگویی براى جهانیان می‌نامد (هُدىً للعالمین).

 

پیام مقررات و مناسک حج

بى‌تردید هر یک از مناسک و مقررات حج داراى هدف و فلسفه‌ای است. کشف این هدف کار زیاد دشوارى نیست. اندکى صداقت و تفکر، در کنار الهام از رهنمودهاى قرآن و نظرات بزرگان صدر اسلام، انسان را به این امور رهنمون شود. توجه به فلسفه احکام بسیار مهم و ضرورى است و انسان را از شکل‌گرایی ظاهرپرستى به سمت اهداف و محتواى دین می‌کشاند و جایگاه این مراسم پرشکوه را از انجام یک رشته اعمال صورى بیرون می‌آورد و به آن روح نوینى می‌بخشد. برخى از این پیام‌ها به حدى روشن است که هیچ نیازى به شرح و توضیح نیست و عقل سلیم خیلى راحت آن ‌را می‌پذیرد؛ مواردى نیز هست که خود قرآن آنها آشکارا بیان کرده است:

 

احترام به محیط زیست

ـ اولین پیام حج که با رعایت قوانین محدوده حرم آغاز می‌شود، احترام به محیط زیست است. گلها و گیاهان و میوه‌هاى طبیعت که قرآن آنها را آیه و نشانه خداوند می‌داند، صرفاً یک کالاى مصرفى نیستند. اینها همه آثار هنرى سرپنجه خلاق عظیم‌اند و همردیف آیات و نشانه‌هاى مذهبى این مکان اهمیت دارند و لازم است که از آنها مراقبت شود.

ـ ضرورت احترام به جانداران این محدوده، تأکیدى است بر این نکته که انسان نباید فراموش کند که تمامى مواهب طبیعت براى او آفریده نشده‌اند، جانداران هم سهمى دارند و بایست سهمشان مراعات شود. متأسفانه معماری کنونی این منطقه سهم عادلانه‌ای براى جانداران و محیط‌زیست قائل نشده است و بستر مناسبى براى ادامه زیست حیواناتى که روزگارى در این مکان بوده‌اند، فراهم نکرده است.

 

برادرى و برابرى

ـ لباس احرام پیام وحدت و برادرى و برابرى دارد و اینکه خداوند به ظاهر و لباس کسی کارى ندارد. اینجا همه چیز بر مبناى صداقت درون و پاکى دل ارزیابى می‌شود. سفید و سیاه عرب و عجم و زن و مرد همه در پیشگفتار خداوند یکسان هستند.

 

خشکاندن روحیه زن‌ستیزی و برده‌دار

ـ گرچه نامى از هاجر در اینجا نیست، اما نیم‌دایره کوچکى در کنار کعبه به نام «حجر اسماعیل» محدوده دفن او و فرزندش اسماعیل را مشخص می‌کند و در مقررات طواف چنین آمده است که هر کس به هنگام طواف این محدوده را در شعاع طوافش قرار ندهد و همراه با طواف خانه خدا بر گرد این نیم‌دایره طواف نکند، عملش باطل است. بى‌تردید در این حرکت نوعى احترام به این مادر و فرزند (‌هاجر و اسماعیل) نهفته است؛ کودکى که قرار بود در پیشگاه خدا قربانى شود و مادرى سیاهپوست و کنیز که اکنون بایست مورد احترام قرار گیرد تا مگر آن روحیه ضد زن و ضد بردة جاهلیت را در سر مردسالاران منطقه بخشکاند!

اسلام خوب می‌دانست که این زن است که تربیت فرزندان و آینده جامعه را رقم می‌زند و از جامعه‌ای که زنانش بى‌سواد و از نظر شخصیتى حقیر باشند، انتظار هیچ رشد و بالندگى نمی‌توان داشت. پدیده مهمى که امروزه روان‌شناسان و متخصصان علوم تربیتى اهمیتش را به‌خوبى دریافته‌اند و بر آن تأکید دارند. و این برداشت احترام به زن در «طواف نساء» که به نام زنان انجام می‌شود و اگر مرد آن‌ را انجام ندهد زنش بر او حرام می‌شود، قوت بیشترى می‌گیرد. جالب اینکه موضوع طواف نساء را برخى از فرَق مذهبى به‌کل حذف کرده‌اند و بعضى گفته‌اند اگر زن هم این طواف را انجام ندهد، مرد بر وى حرام می‌شود و شاید خواسته‌اند تا از سنگینى این قانون به نفع زنان بکاهند؛ اما باید دقت کرد که این طواف، طواف زنان نام دارد نه طواف مردان و در مجموع هر دو سویش به نفع زنان است؛ زیرا فرضاً اگر زنى از همسر خود راضى نباشد، می‌تواند این طواف را عمداً به‌جا نیاورد و در این‌ صورت مرد معتقد به شریعت، راهى جز جلب رضایت زن و یا فاصله گرفتن از او نخواهد داشت.

 

صفا و مروت

ـ سعى صفا و مروه و ماجراى زمزم پیام می‌دهد که خداوند نزد دلهاى شکسته و باخداست هیچ مرد و هیچ نظامى نباید فکر کند که چون زور دارد، می‌تواند هر اجحافى در حق زن روا دارد؛ دست غیبى خداوند از این امانت الهى پشتیبانى می‌کند. و خدا این پشتیبانى خود را در جریان مریم و زنان بنى‌اسرائیل نشان داده است. پیامبر اسلام(ص) نیز در فتح مکه در سخنرانى بسیار کوتاهش در عرفات، با یادآورى این نکته که ممکن است این آخرین سخنان او در این مکان باشد، بر مراعات حقوق زنان تأکید ویژه می‌کند و بار دیگر آنان را امانات الهى می‌شمارد.

 

حقوق کودکان

ـ پیام مراسم قربانى این است که خون هر انسانى ـ چه زن و چه مرد، چه کهنسال و چه کودک ـ محترم است. کودک تنها فرزند پدر نیست؛ او علاوه بر اینکه فرزند مادر نیز هست، خود نیز حق و حقوقى دارد. هیچ کس را نمی‌توان بى‌دلیل کشت و یا زنده به گور کرد. (هر کس بى‌دلیل و بدون مدرک قتل یا فساد، انسانى را بکشد، گویی همه مردم جهان را کشته است).۷

 

حقوق مستمندان

ـ مقررات گوشت قربانى (و اطعموا البائس الفقیر) پیام می‌دهد که در اموال هر انسانى، حقى معین براى فقیران و محرومان وجود دارد که بایست آن ‌را ادا کند. (و فى أموالهم حق معلوم لسائل و المحروم).

 

حقوق یکسان

ـ مقررات ممنوع بودن تفکیک زن و مرد به هنگام طواف براى آنان که بى‌جهت به تفکیک زن و مرد دامن می‌زنند، پیام واضحى دارد و به‌خصوص به مردسالاران پیام می‌دهد که پس از ۱۴ قرن بس کنید این عادت زشت و توهین‌آمیز را که زن حق ندارد در کنار مرد حرکت کند و باید با یک فاصله معین در پشت سر مرد راه برود!

 

اولین منطقه آزاد جهان

ـ مقررات منع خرید و فروش زمین و خانه در محدوده حرم پیام می‌دهد که اینجا خانه خدا و در مالکیت اوست و مالکیت بشر در این اولین منطقه آزاد جهان نه فردى که عمومى و اشتراکى است و انسانها در اینجا ـ اعم از مهاجر و مسافر و مقیم ـ از مقررات و حقوق یکسانی برخوردارند (سواءٌ العاکف فیه و الباد).۸

 

پیام صلح و دوستى

ـ مقررات امن و امان بودن این محدوده و حرمت جنگ در آن براى بشر پیام صلح و دوستى و عشق و محبت دارد. پیام این است که: «کینه‌ها و شمشیر‌ها را در پشت این محدوده بگذارید و سپس وارد شوید، اینجا پناهگاه امن تمامى بى‌پنا‌هان عالم است.» افراد تحت تعقیب و حتى مجرمان می‌توانند به اینجا پناه آورند و کسى حق استردادشان را ندارد. موضوع پناه دادن به مجرمان و دادن یک فرصت جبران دیگر به آنها (همراه با نظارت بر آنها) مقوله جدیدى است که هنوز به حوزه مباحث حقوق بشر راه نیافته است.

 

شرط اسلام‌شناسی

ـ و «مشعر» جایی است که مسلمانان بایست بیندیشند که در جاهلیت چه بودند و اسلام چگونه آن وضعیت هولناک را دگرگون کرد. در حقیقت آن گونه که خود قرآن بیان می‌کند،۹ مشعر جاى شمردن حقوقى است که نداشتند و اسلام براى آنها آورد؛ جاى به خاطر آوردن گمراهى‌هاى هولناکى است که از فروغلتیدن در آنها به برکت اسلام نجات یافتند. و براى طرفداران حقوق بشر جایی است که می‌توانند حقوق احیاشدة بشر را نسبت به وضعیت قبل از آن شمارش کنند. پیام مشعر این است که شناخت اسلام از شناخت جاهلیت جدا نیست و به تعبیر پیامبر اسلام: هر کس که جاهلیت را نشناسد، اسلام را نشناخته است. در اینجا باید مسلمانان خردورزى بیاموزند و شعور خود را افزایش دهند.

 

کرامت انسان

ـ «رمى جمرات» آخرین ایستگاه این حرکت است. در اینجا خلائق به نماد ناپیداى شیطان، این عنصر ضد بشر، ضد شخصیت و ضد انسانیت سنگ پرتاب می‌کنند. پیام این ماجرا این است که دروغ می‌گوید آن که انسان را داراى ارزش سجده کردن نمی‌داند؛ او به حرمت و کرامت انسان اعتقادى ندارد، شیاد و فریبکار است، قصد گمراهى انسان و قصد بهره‌کشى دارد؛ فریبش را مخورید که می‌خواهد با خوارکردن شما بر شما سلطه پیدا کند، می‌خواهد با درهم شکستن شخصیت شما، شما را آماده پذیرش فساد و تباهى کند. سنگبارانش کنید و به خود اعتماد کنید. شما موجوداتى ارزشمند و توانمند و داراى روحى به عظمت روح خداوند و خلیفه‌هاى او در زمین هستید.

 

راه نزدیکى به خدا

ـ و مجموعه مراسم حج پیام می‌دهد که راه نزدیکى به خدا، تنها عبادت در گوشه مساجد نیست؛ با سیر و سفر و با مطالعه آیات خداوند در طبیعت و تاریخ هم می‌توان به خدا نزدیک شد. از خانه‌هاى خود بیرون زنید و با سیر و سفر و مطالعه در آیات و نشانه‌هاى خدا در طبیعت و در اماکن مذهبى و به‌خصوص با شرکت در مراسم حج، این نوع از عبادت را هم تجربه کنید. هم آیات عرفانى انبیا را تماشا کنید، هم از تجربیات فرهنگ‌هاى مختلف استفاده کنید و هم در این اولین منطقه آزاد جهان تجارت کنید. از نظر قرآن این امور هیچ منافاتى با هم ندارند.

و سخن آخر اینکه گاهى انسان بر اثر بى‌توجهى به پیام و محتواى دین، آنچنان در شکل ظاهرى آن غرق می‌شود که همچون شخصیت منفى «بینوایان» ناخواسته روح قانون را در پیشگاه شکل و پوسته آن قربانى می‌کند.

 

جنبشى بایست اندر اجتهاد

تا که دوغ آن روغن از دل بازداد

روغن اندر دوغ باشد چون عدم

دوغ در هستى برآورده علم

آن که هستت می‌نماید، هست پوست

وان که فأنى می‌نماید، اصل اوست

 

(مولوى)

این مقاله صرفاً به جنبه‌هاى حقوق بشرى حج و به عناوینى از جنس کرامت انسان پرداخته است که پیش از این کمتر مورد توجه بوده و بد نیست به عنوان حسن ختام اشاره شود که عرفا نیز در زمینه حج سخنان زیبا و دل‌انگیز فراوانى دارند که کمتر مورد توجه بوده است و از جمله اینکه مولوى همه شکوه و عظمت حج را برخاسته از اخلاص و صفاى باطن ابراهیم(ع) می‌داند و معتقد است که جهت قبله در حقیقت به انسان یادآورى می‌کند که اگر جهت اعمال انسان به سمت و سوى خدا نباشد و اگر انسان خدایی نیندیشد و براى خدا عمل نکند، به هر راهى که برود، به بیراهه رفته است.

 

یک زمان زین قبله گر ذاهل شوى

سُخرة هر قبله باطل شوى

 

پی‌نوشت‌ها:

۱- «معلقات سبعه»، ترجمه عبدالمحمد آیتى

۲- ولا یحل لکم آن ترثوا النساء کرها… (نساء: ۱۹)

۳- ومن آیاته آن خلق لکم من انفسکم أزواجا… (روم: ۲۱)

۴- أعراف: ۱۵۹

۵- ولا تکرهوا فتیاتکم على البغاء… (نور: ۳۳)

۶- وقایع‌الایام : ۱۳۲

۷- مائده: ۳۲ ۸- حج: ۲۵

۹- فاذکروا الله عند المشعر الحرام و اذکروه کما هداکم و ان کنتم من قبله لمن الضالین (بقره: ۱۹۸)

***

 

پشت صحنه ماجراى حج

(۱)

از همان اشک کزان دیده خونبار گذشت

چشمه‌ای سر زد و بر دامن گلزار گذشت

داغ آن درد که بر سینه مریم می‌کوفت

سوخت این پرده و بر عالم دیدار گذشت۱

و از همان چشمه رحمت که بر آن خاک دمید

زمزمى نیز بر این وادى تب‌دار گذشت

اى تن تاشده از قامت اندوه، منال

لطف حق همقدم دیده خونبار گذشت

اى خلیل! این حرمم کوه و شجر، مور و ملخ

خواهم اینجا به امان از بد و بدکار گذشت

رسم قربانى آن حرمت این خون روان

حرمت خون بشر همقد اعصار گذشت

نفى تبعیض و ستم خاتمه جنگ و جدل

عصر تحقیر زن و برده و نادار گذشت

بانگ آزادى آن برشده از عمق روان۲

عصر تحمیل بشر، دوره دیوار گذشت

این همه جنگ و جدل کَز سر عالم خیزد

همه از نخوت این مرد جفاکار گذشت

مادر اى خانه به دوش ره خودخواهى ما

احترام تو به هر سینه بیدار گذشت

عزتت، آگهی‌ات نقش زن عزت ماست

مرد از آن خانه نیاید که زنش خوار گذشت

صبر برخاسته از مهر تو گر راه شود

جاده صلح جهان بر ره هموار گذشت

 

(۲)

 

هر که را دیده دل بر ره دیدار گذشت

از تماشاگه این مسجد و دیوار گذشت

پرتو عشق خدا پرسه‌زنان می‌چرخد

تا چه کس بر دل این نقطه پرگار گذشت

مى‌شمارم گل و گلبرگ همه باغ بهار

نقش و طرحش ز هنر خانه آن یار گذشت

عارفان را در و دیوار تماشاگه اوست۳

لیکن این خانه به یک عدل پدیدار گذشت

بى‌پناهى که در این گوشه کَسَش یار نبود

خانه‌اش مأمن هر بى‌کس و بى‌یار گذشت

اینک این هاجر ما سمبل ایمان سیاه

دور تفریق زنان با خم دیوار گذشت

اینک این آیت زن آمده‌ای پرسه بزن

سعى و این مروه هم از دولت این کار گذشت

یاد کن خاطره‌ها در گذر از کوى صفا

سیهى بچه بغل آمد و صد بار گذشت

غم مخور کودک من، مام وطن می‌آید

غربت تیره ما بر ره آن یار گذشت

هر سر خاک زمین خانه ما خانه اوست

رسد آن روز که این پرده زپندار گذشت

مى‌رسد صاحب این خانه و خورشید به دست

کیست آن کس که از آن مطلع‌الأنوار گذشت؟

موسِى! این مردم جان سوخته این قبله ما

مى‌خرم هر که بر این قبله خریدار گذشت۴

 

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ فکر قضاوت مردم و حرفهاى آنان مریم را در اندوهى عظیم غوطه‌ور می‌سازد: «مریم به هنگام درد زایمان به تنه فروافتاده نخلى پناه آورد و گفت: اى کاش مرده بودم و از ذهنها پاک شده بودم و این روز و روزگار را نمى‌دیدم. پس صدایی از پایین شنید که می‌گفت: اندوهگین مباش. خداوند این چشمه را هم‌اکنون بر تو جوشانیده است…» (مریم: ۲۳ و ۲۴)

۲ـ عتیق یکى از نامهاى خانه خداست (البیت العتیق) و یکى از معانى آن آزاد و رها می‌باشد. علت نامگذارى این بوده که وقتى مردم در منطقه ناامن عربستان به این نقطه می‌رسیدند، احساس آزادى و امنیت می‌کردند؛ زیرا این منطقه از زمان ابراهیم مورد احترام بوده است و همه جنگ در این محدوده را حرام می‌دانستند .

۳ـ فأینما تولوا فثم وجه الله.

۴ـ فرعون مردان بنى‌اسرائیل را که اقوامى مهاجر بودند، می‌کشت و زنان آنان را جهت بهره‌کشى نگه می‌داشت. خداوند از این ماجرا به بلاى عظیم یاد می‌کند و به موسى فرمان می‌دهد تا بنى‌اسرائیل را از چنگ فرعون نجات دهد و در اولین اقدام جهت بازسازى روحیه درهم‌شکسته آنان به موسى و پیروانش دستور می‌دهد تا خانه‌هاى همین مردم دلسوخته و به بردگى کشانیده شده را قبله خود قرار دهند و رو به سوى خانه‌هاى آنان نماز بخوانند (یکى از معانى آیه واجعلوا بیوتکم قبله).

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: