فرهنگ شریف از بزرگان تار ایران چهره در نقاب خاک کشید

1395/6/20 ۰۹:۳۲

فرهنگ شریف از بزرگان تار ایران چهره در نقاب خاک کشید

از مهم‌ترین کارهای فرهنگ شریف که خاطرات زیادی را برای من زنده می‌کند، آلبوم «پیوند مهر» است که با صدای خسرو آواز ایران، محمد‌رضا شجریان عجین شده است. این آلبوم در سال ۱۳۶۳ به دست علاقه‌مندان رسید و در روزگاری که موسیقی در فشار بود، توانست جای بسیار خوبی بین هنردوستان باز کند و به سرعت در خانه اهالی فرهنگ نوای تار شریف طنین‌انداز شود.




 سیدحسین رسولی : از مهم‌ترین کارهای فرهنگ شریف که خاطرات زیادی را برای من زنده می‌کند، آلبوم «پیوند مهر» است که با صدای خسرو آواز ایران، محمد‌رضا شجریان عجین شده است. این آلبوم در سال ۱۳۶۳ به دست علاقه‌مندان رسید و در روزگاری که موسیقی در فشار بود، توانست جای بسیار خوبی بین هنردوستان باز کند و به سرعت در خانه اهالی فرهنگ نوای تار شریف طنین‌انداز شود. شریف در آن آلبوم در دستگاه شور و ابوعطا می‌نواخت و جهانگیر ملک نیز به همراه تنبک او را همراهی می‌کرد و ما اشعاری از سعدی شیرازی را با صدای شجریان می‌نوشیدیم. فرهنگ شریف از بزرگان تارنوازی ایرانی بود که سال ۱۳۱۰ در شهر آمل دیده به جهان گشوده بود و سپس در شهر‌ری استان تهران ساکن شده بود. او از شاگردان مرتضی نی داوود (از بزرگان تار و از یهودیان ایران) و عبدالحسین شهنازی بود. فرهنگ به سرعت به شهرت رسید و توانست جایگاه مناسبی در زمینه تک‌نوازی و هم‌نوازی با آواز برای خود دست و پا کند و حضور مثمر‌ثمری در رادیو و در عرصه‌های مختلف موسیقی سنتی ایرانی داشت. او از نوابغی بود که اولین اجرای زنده خود را در ۱۲ سالگی در رادیو تجربه کرد. در این زمان نحوه مضراب‌زنی و انگشت‌گذاری او مورد توجه اهالی مو‌سیقی قرار گرفت و جملات و سکوت‌های او هنگام تک‌نوازی نظر صاحبان فن را جلب کرد. وی در 85 سالگی درگذشت.

 تدریس و کنسرت‌های پژوهشی و مقام دکتری
فرهنگ شریف پس از تولید آثار، به شدت مورد توجه کشورهای مختلف قرار گرفت و برای برگزاری کنسرت به کشور‌های بسیاری رفت. او مخصوصا در آلمان و انگلستان توانست کنسرت‌های پژوهشی برای استادان و دانشجویان موسیقی برگزار کند که با استقبال بی‌نظیری روبه‌رو شد.
این هنرمند بزرگ موسیقی سنتی در کشور آمریکا نیز به تدریس موسیقی سنتی ایرانی و تار‌نوازی پرداخت که مورد توجه هنرمندان دانشگاهی نیز قرار گرفت.‌ او در فستیوال موسیقی برلین توانست ساز تار را به خوبی به جهانیان معرفی کند‌ و چهره فرهنگی شامخی از خود بر جای بگذارد.  خالق «بزم عاشقان» که با صدای ایرج و گلپایگانی آمیزه‌ای جادویی داشت در دوران رئیس‌جمهور اصلاحات توانست درجه یک هنری را دریافت کند که معادل دکتری است.
علی قمصری از نوازندگان خلاق تار که با تور موسیقی «دیدار» برای اهالی فرهنگ شناخته شده است درباره خبر فوت استاد فرهنگ شریف برای «فرهیختگان» نوشت: «نواى دلنشین سازشان، همیشه زنده خواهد ماند. امروز با هموطن‌هاى عزیزم‌، در سوگ استاد فرهنگ شریف‌، شریک هستیم. من از استاد شریف، غیر‌مستقیم، بسیار آموختم و قدردان حضورشان در این خاک هستم.  آرزوى سلامتى دارم براى تمام پیشکسوتان عرصه هنر.»

  

دریغ و درد و صد افسوس

با دریغ و درد و صد‌ افسوس درگذشت هنرمند فقید موسیقی استاد فرهنگ شریف را به جامعه هنری، خانواده محترم ایشان و همچنین ملت ایران تسلیت عرض می‌کنم. فرهنگ شریف کسی بود که چندین دهه ساز و آهنگ‌های ساخت. ایشان آرام‌بخش جان‌های مردم ایران بود؛ آنانی که به فرهنگ و موسیقی ایرانی دلبستگی داشتند همه وی را می‌پرستیدند و دوست داشتند. متاسفانه آنچه امروز به یادم می‌آید این است که هیچ یک از متولیان موسیقی و حتی صدا و سیمای ایران وظیفه خود را نسبت به ایشان انجام ندادند. چقدر دریغ و درد دارد که این اتفاق نیفتاد.‌ ای کاش به جای این همه سریال‌های خسته‌کننده کره‌ای یا حتی سریال‌هایی از کشورهای دیگر که با هزینه‌های هنگفت خریداری می‌شد، که هیچ سودی هم جز پر کردن وقت گرانبهای مردم نداشت، مستندها و سریال‌هایی از بزرگان فرهنگ و هنر ایران تهیه می‌شد تا نسل ما که ارتباط  آنها  به وسیله همین صدا و سیما از هنرمندان بزرگ و فرهنگ‌سازی چون فرهنگ شریف، جلیل شهناز، حسن کسایی و محمد‌رضا شجریان و دیگران بریده شده، با آنها آشنا می‌شدند. ای کاش ما مردم ایران و نسل جوان بیشتر با فرهنگ غریب، انسانی و پر‌مهر و محبت هنر ایرانی آشنا می‌شدیم. بار دیگر درگذشت استاد بزرگ تار ایران را به ملت ایران و  خانواده هنری ایران تسلیت عرض می‌کنم.

 

 فرهنگ بچه شهر‌ری بود

داوود گنجه‌ای از بزرگان کمانچه و ویولن ایرانی که با اهالی موسیقی همیشه رابطه خوبی دارد درباره استاد فرهنگ شریف به «فرهیختگان» گفت: «او بچه محل ما بود. از زمان بچگی با یکدیگر دوست بودیم و رفاقت نزدیکی با هم داشتیم. آنها نیز مانند من بچه شهر ری بودند. منوچهر شریف نیز که برادر او بود از رفقای درجه یک من بود و خاطرات بسیار شیرین و به یادماندنی با آنها دارم. ما در یک دبیرستان بودیم. فرهنگ همیشه نوارهای خصوصی‌اش را پر می‌کرد و به من می‌داد و همیشه به من لطف داشت. اکثر غریب به اتفاق فامیل‌های او در شهر‌ری و در واقع از خانواده‌های مهم فرهنگی شهر‌ری هستند. از صدای ساز فرهنگ متوجه می‌شوید چه روحیه لطیفی داشت و چقدر در این زمینه حساس بود. به نظر من او یک چهره ماندگار در عرصه نواختن ساز بود.» گنجه‌ای از مدرسان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی در رابطه با سبک و نوحه نواختن فرهنگ شریف ادامه داد: «او نه‌تنها در انگشت‌گذاری منحصر به فرد بود؛ بلکه در زمینه عوض کردن پوست نیز بی‌نظیر بود. حتی در کوک کردن ساز مثال زدنی بود. صدایی که از ساز او بیرون می‌آمد برای خودش بود. از نت دو تا نت سل را به طرزی استثنایی می‌نواخت.» گنجه‌ای از ردیف‌نوازان موسیقی ایرانی نیز درباره درگذشت فرهنگ شریف گفت: «‌برای ایشان علو درجات را از خداوند خواستارم.»

   گلی دیگر از برنامه گلها رفت

تارا محمودی| «هیچ چیز تغییر نمی‌کند، آدم فقط رشد می‌کند، سنش بالا می‌رود.» این جمله، بار اول زنگ ادبیات به گوشم خورد و آنچنان در اعماق ذهنم جای خوش کرده بود که فکر بیرون راندن آن، خیالی محال بود. می‌گویند هیچ چیز اتفاقی نیست، اما نمی‌دانم در مورد این داستان هم صدق می‌کند یا نه! (ضربی بیات ترک)، استاد درس جدید را شروع به نواختن کردند! خصلت بدی که ما انسان‌ها داریم آن است که تنها به  اثر می‌نگریم نه خالق آن. قضیه سینما رفتن که هیچ‌گاه منتظر نمی‌نشینیم تیتراژ پایانی را ببینیم! اما این بار این خصلت از من دوری کرد. کنجکاو دانستن خالق اثر شدم. استاد گفتند: «فرهنگ شریف».چنان تخصصی ندارم که در رابطه با موسیقی سنتی یا استاد فرهنگ شریف  اظهار نظر کنم. تنها می‌دانم علاقه به نواختن آن آهنگ بدجوری به جانم افتاده بود. اغراق نیست! اصلا استفاده از آرایه مبالغه را بلد نیستم. جمله اول دقیقا در مورد استاد صدق می‌کند؛ با آنکه سن‌شان بالا بود اما در اثرهایشان هنوز هم آن کودکی پر‌نشاط دیده می‌شد. استا‌د فرهنگ شریف مانند مجسمه‌سازی بودند که اگر سنگی داشتند با دید اول متوجه می‌شدند چه از آن می‌توان بیرون آورد! تن به تالیف دادن زندگی همیشه کار سختی بوده است اما برای فرهنگ شریف که با مضرابش روی شش سیم جهان ضربه می‌زد، دراب‌هایش موجب لرزاندن دل آدمی‌، کنده‌کاری‌هایی محتاط، تریل‌های پر‌سرعت؛ چه با مضراب چه بی‌مضراب، کار آسان و خوشایندی بوده که سال‌ها ناشر‌های زیادی برای چاپ آن در صف ایستاده‌اند!آن روز آنقدر در مورد استاد فکر کرده بودم که حس می‌کردم ایشان را به خوبی می‌شناسم و سال‌هاست از نزدیک او را دیدار کرده‌ام! تصور آنکه روزی هنرمندی هم خواهد مرد، سخت است؛ آن هم استادی که چهره مظلومانه‌اش نشان تعلق داشتن به جهانی عجیب بود. کاش همیشه جاودان بودند! امروز گلی دیگر از برنامه «گلها» رفت؛ اما این خاتمه زندگی ایشان نبود، تنها آغاز غم دوستدارانش بود!

منبع: فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: