تربیت، توسعه و آموزش و پرورش

1395/6/3 ۰۸:۱۷

تربیت، توسعه و آموزش و پرورش

چندی است موضوع تعلیم و تربیت و مسائل آموزش و پرورش علاوه بر كنشگران صنفی و سیاسی و فعالان رسانه‌ای مورد توجه اساتید و نویسندگان و پژوهشگران هم قرار گرفته كه این در نوع خود قابل ستایش است و یكی از مواردی كه خیلی زیربنایی است و در رویكردها و سیاستگذاری‌ها باید مورد توجه قرار گیرد اولویت تربیت بر توسعه است كه خوشبختانه به بهانه‌های مختلف محل بحث و تبادل نظر قرار گرفته است. یكی از این بهانه‌ها معرفی كتابی در همین زمینه بوده، ما نیز فرصت را مناسب دانسته و در این زمینه بررسی‌ای داشتیم تا مخاطبان صفحه مدرسه را متوجه این مهم كنیم.

 

 چندی است موضوع تعلیم و تربیت و مسائل آموزش و پرورش علاوه بر كنشگران صنفی و سیاسی و فعالان رسانه‌ای مورد توجه اساتید و نویسندگان و پژوهشگران هم قرار گرفته كه این در نوع خود قابل ستایش است و یكی از مواردی كه خیلی زیربنایی است و در رویكردها و سیاستگذاری‌ها باید مورد توجه قرار گیرد اولویت تربیت بر توسعه است كه خوشبختانه به بهانه‌های مختلف محل بحث و تبادل نظر قرار گرفته است. یكی از این بهانه‌ها معرفی كتابی در همین زمینه بوده، ما نیز فرصت را مناسب دانسته و در این زمینه بررسی‌ای داشتیم تا مخاطبان صفحه مدرسه را متوجه این مهم كنیم.

 

تفكیك مفاهیم رشد، پیشرفت و توسعه

دكتر محسن رنانی، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان در ارتباط با این سه مفهوم گفته: مفاهیم رشد، پیشرفت و توسعه در جامعه ما تفكیك نشده و در سیاستگذاری كلان بین اینها تفاوتی دیده نمی‌شود. رشد یعنی تكثیر افقی وضع موجود و پیشرفت یعنی تكثیر عمودی وضع موجود. در دل توسعه، رشد و پیشرفت هم هست كه گرچه لازم هستند اما كافی نیستند. توسعه وقتی اتفاق می‌افتد كه نظام مدیریت، سطح دانش و مناسبات عقلانی شود. برای مثال رشد یعنی ساخت فرودگاه، پیشرفت یعنی دستیابی این فرودگاه به دانش فنی روز و توسعه یعنی مناسبات، سازوكار و اخلاق در این فرودگاه تغییر كند. ما تاكنون به ساخت جاده، فرودگاه و دانشگاه مشغول شده‌ایم كه رفاه تولید كنیم. در آموزش عالی تمركز ما بر تولید مدرك بوده نه تولید انسان‌هایی كه بتوانند یك جامعه شرافتمند ایجاد كنند.

 

 سرمایه‌های مغفول مانده در توسعه كشور

وی می‌افزاید: بعد رفاهی و فیزیكی توسعه، ابتدا به سرمایه اقتصادی و سپس به سرمایه انسانی نیاز دارد اما بعد دوم توسعه، نیازمند سرمایه‌های اجتماعی و نمادین است. این دو سرمایه در همه اسناد رسمی توسعه كشور ما مغفول بوده است. اگر سازوكار عقلانی جایگزین سازوكار عاطفی نشود، مناسبات متحول نخواهد شد، سرمایه از كشور فرار می‌كند و تولید نمی‌تواند محور توسعه شود. ما رشد و پیشرفت داشته‌ایم اما توسعه خیر. تحول رفتاری رخ نداده است.

 

افق بلوغ توسعه نیازمند تحول فكری و فرهنگی

دكتر رنانی بر این باور است كه: اگر جایگزینی قانون به جای مناسبات شخصی رخ ندهد، وجه اول توسعه پرهزینه می‌شود و تا زمانی ادامه پیدا می‌كند كه چاه نفت داشته باشیم. هزینه پیشرفت ابتدا بالا خواهد بود، چون باید زیرساخت‌هایی ایجاد شود. بعد از مدتی در طول زمان هزینه پیشرفت كاهش می‌یابد، به شرطی كه همزمان تحول فكری و فرهنگی نیز در رفتارها رخ دهد. در این صورت افق بلوغ توسعه را خواهیم دید. اگر تحول فرهنگی رفتاری رخ ندهد، هزینه پیشرفت دوباره بالاتر می‌رود و توسعه وارد دام كودكی می‌شود. یعنی جامعه پیشرفته است اما رفتارها و خلقیات آن هنوز كودكانه است. از طرف دیگر اگر تحول اتفاق نیفتد، از یك جایی به بعد نمی‌توانیم به همین پیشرفت عادی هم برسیم چون بسیار پرهزینه می‌شود.

 

بذر توسعه و آموزش و پرورش

 ایشان تاكید دارد بر این نكته كه: ما از فقر توسعه در دام كودكی توسعه گرفتار شده‌ایم. تحول فناوری ما را دچار سرگیجه كرده است در نتیجه مثلا ما به اندازه اقتصاد امریكا كه 40 برابر اقتصاد ما است مهندس تولید كرده‌ایم، یعنی فقط به پیشرفت فكر كرده‌ایم نه توسعه! آموزش و پرورش می‌تواند تحول كیفی را كه لازمه توسعه است، رقم بزند. روانشناسان می‌گویند كودك فقط تا هفت سالگی تغییر می‌پذیرد و بعد از آن فقط تا 18 سالگی تاثیرپذیر است و بعد از آن تابع جمع‌بندی خود قرار می‌گیرد. 40 سال است كه دنیا فهمیده كه بذر توسعه باید قبل از هفت سالگی در ذهن كودك كاشته شود در حالی كه در كشور ما عملا كودك تا هفت سالگی چیزی یاد نمی‌گیرد و پس از آن هم فقط مغزشان را آموزش می‌دهیم بدون اینكه توانایی زیستی داشته باشند كه می‌تواند خطرناك هم باشد. ما در ایجاد اصلی‌ترین ابزار توسعه ناتوانیم. برای دو نسل باید كمربند‌ها را سفت كنیم. باید دستور سرمایه بس برای اقتصاد صادر كنیم، سرمایه‌ها را باید صرف آموزش كودكان دو نسل بعدی كنیم. مانند كشور‌های توسعه‌یافته برنامه‌ریزی برای توسعه را باید از زمان جنینی كودكان شروع كرد، شاید دوره‌ای برسد كه تصمیم بگیریم فرزندان‌مان را به مدرسه‌های فعلی و نظام آموزشی فعلی نس‍پاریم.

 

اثری متفاوت در توسعه و تربیت

دكتر اقبال قاسمی پویا، مولف، مدرس و پژوهشگر برتر ملی، خواندن كتاب توسعه و تربیت را به معلمان، دانشجو معلمان و كلیه فرهنگیانی كه دغدغه توسعه دارند، توصیه می‌كند. ایشان كه از چهره‌های نام‌آشنای تعلیم و تربیت و پژوهشگر برتر كشور است، مخاطبان را به مطالعه كتاب نگاه تربیتی به توسعه دعوت كرد. دكتر قاسمی پویا گفت: این كتاب از نظرهایی با كتاب‌ها و پژوهش‌های تربیتی كشور ما تفاوت‌هایی دارد كه آن را در نوع خود متمایز می‌كند. از نمونه این تفاوت‌ها اینكه این اثر از كتاب‌هایی است كه به تربیت از دید توسعه و به توسعه از دید تربیت نگاه كرده است.

 

نظام آموزشی ما و پارادایم توسعه‌ای

وی اظهار داشت: شوربختانه نظام آموزشی ما مانند اقتصادمان هنوز از پارادایم توسعه‌ای ویژه تبعیت نمی‌كند. همچنان كه در عرصه اقتصادی تاكنون سرگردان در میان شعارهای بی‌شمار غیرعملی بوده‌ایم، در آموزش و پرورش نیز از الگوی آموزشی خاصی كه ما را به توسعه رهنمون شود برخور‌دار نبوده‌ایم. هردم با آمدن وزیری از شعاری دم زده‌ایم و تغییرهای بدون مطالعه و خودسرانه بی‌ثمری صورت داده‌ایم. نتیجه‌اش آن شده است كه امروز همه شاهد آنیم: یأس و كم‌علاقگی در میان اغلب معلمان و دانش‌آموزان و والدین و... اگر اقدامی هم صورت گرفته در بخش غیررسمی یا غیردولتی آموزش و پرورش بوده كه كوشیده‌اند برای رهایی از ناكارآمدی آموزش رسمی كشور، خود راه‌هایی برگزینند.

 

سند تحول پر است از مطالب كلی و نامفهوم

این پژوهشگر ملی كشور افزود: هنوز بعد از 36 سال معلوم نیست آموزش و پرورش ما از چه الگوی آموزشی كه بتواند جامعه را در رسیدن به توسعه همه‌جانبه یاری كند، پیروی می‌كند. شوربختانه اغلب آثاری هم كه چاپ و منتشر می‌شود مطالب مبتنی بر روانشناسی آن هم روانشناسی فردی مدون شده در فرهنگ دیگر یا آثاری بر مبنای مطالب نظری اخلاقی و دینی است كه بیشتر به شعار نزدیك است تا مطالب تربیتی ملموس و عملی. آخرین سندی هم كه برای آموزش و پرورش ما تدوین شد سند تحول است كه پر است از مطالب كلی و نامفهوم برای اكثر خوانندگان به ویژه معلمان.

قاسمی پویا با اشاره به نگاه واقع‌بینانه نویسنده افزود: كتاب «نگاه تربیتی به توسعه» به دور از این نوع مفاهیم كلی و انتزاعی به مطالبی پرداخته است كه امروز در بحث توسعه در سراسر جهان مطرح است و كوشندگان راه توسعه تلاش می‌كنند براساس ویژگی‌های جامعه توسعه یافته بر آنها تاكید نهند. مصداق‌های این مفاهیم در بسیاری از كشور‌های توسعه‌یافته به صورت عملی محقق شده و جامعه‌ها شاهد و ناظر آنند. در بحث توسعه از انسان توسعه‌یافته سخن به میان می‌آید كه ویژگی‌های آن ملموس و عینی است نه رویایی آسمانی.

 

ویژگی‌های انسان توسعه‌یافته

برای نمونه در این كتاب گفته شده است انسان توسعه‌یافته این ویژگی‌ها را دارد: جهانی می‌اندیشد و ملی و منطقه‌ای عمل می‌كند، به اندیشه‌های دیگران توجه می‌كند، از تعصب به دور است و تعصب را سد راه تعقل می‌داند، مشاركت‌جو و جامعه‌گراست، علم و دانش را متعلق به تمام جهانیان می‌داند، پرسشگر است و تفكر انتقادی دارد و با عقلانیت به مسائل نگاه می‌كند، علاوه بر حل مساله می‌كوشد طرح مساله هم بكند، اساس هستی را مبتنی بر تغییر و تحول می‌داند، از نوجویی و نوپویی هراس ندارد، همه‌چیز را نتیجه تربیت و تربیت را امری مستمر و رو به رشد و تكامل می‌داند، به یادگیری مادام العمر اعتقاد دارد، مبنای تصمیم‌گیری‌ها را خرد جمعی و پژوهش می‌داند، قانون‌مدار است و از خودمداری‌های بی‌پایه گریزان است كه این ویژگی‌ها همه در نتیجه تربیت حاصل می‌شود. ما این نوع تربیت را تربیت برای توسعه می‌نامیم.

 

آموزش برای توسعه

قاسمی پویا در پایان گفت: همچنان كه در این كتاب هم آمده است، آموزش ركن بنیادین توسعه است اما نه هر آموزشی. آموزش برای توسعه، نشانگان و سنجه‌هایی دارد كه با آموزش و پرورش سنتی و ایستا تفاوت‌های بسیاری دارد. شوربختانه ما از نبود ساختار و برنامه‌های توسعه محور در رنجیم. شاید كتاب‌هایی از این سنخ بتواند مسوولان و دست‌اندركاران را از سریر تعصب به زمین واقعیت‌ها فرود آورد و میهن ما هم در مسیر توسعه‌یافتگی قرار گیرد. خواندن این كتاب را به معلمان و دانشجو‌معلمان و كلیه افرادی كه دغدغه توسعه دارند، توصیه می‌كنم.

 

آموزش و پرورش یك نهاد گسترده اجتماعی است

مرتضی نظری، نویسنده كتاب نگاه تربیتی به توسعه، با اشاره به اینكه آموزش و پرورش قبل از آنكه یك دستگاه اجرایی باشد، یك نهاد گسترده اجتماعی است كه زیرساخت تربیتی توسعه را فراهم می‌آورد گفت: به باور من آموزش و پرورش در ایران دچار غربت گفتمانی شده است. نمی‌توانیم از توسعه حرف بزنیم، اما حاضر به پذیرش الزامات توسعه نباشیم. سیاسیون، احزاب و حوزه عمومی هنوز آموزش و پرورش را در عمل جدی نمی‌پندارند تا در فضای فكری و گفتمانی جامعه ایران درباره نقش آموزش و پرورش در توسعه‌یافتگی، تحرك فكری و گفتمانی به وجود نیاید، سخن از هر نوع تحول در آموزش و پرورش راه به جایی نمی‌برد.

 

زیربنای توسعه، تربیت است

وی اظهار كرد: مساله‌ای كه در پانزده سال گذشته به واكاوی آن پرداخته‌ام این بوده كه آموزش و پرورش متمركز ایران، برای همراهی با توسعه باید تن به چه تغییراتی دهد. مقالات بیست و شش‌گانه این كتاب از زوایای مختلف به این پرسش پاسخ می‌دهد. مخاطبان اصلی كتاب، دانشجویان جامعه‌شناسی توسعه، فلسفه تعلیم و تربیت و علوم تربیتی و همچنین فرهنگیان، دانشجو معلمان و تمام علاقه‌مندان به مسا‌ئل آموزش و پرورش و توسعه هستند، به باور من همه كنشگران عرصه تعلیم و تربیت از معلم تا مدیران ارشد و از دانشجویان تا اساتید همگی باید برای پررنگ شدن تربیت در برنامه‌های توسعه تلاش كنند. زیربنای توسعه نه سیمان و سد و كارخانه است و نه حتی انرژی هسته‌ای. زیربنای توسعه تربیت است.

 

آموزش و پرورش ژاپن و امریكا و نظریه توسعه و تربیت

دكتر محمدرضا سركارآرانی از پژوهشگران ایرانی مقیم ژاپن هستند كه مطالعاتی در حوزه آموزش و توسعه داشته‌اند. ایشان در ترجمه كتاب آموزش به مثابه فرهنگ، بین دو نظام آموزشی پیشرفته جهان یعنی ژاپن و امریكا مقایسه‌ای انجام داده كه در نتیجه آن آورده است: فرهنگ آموزش و یادگیری در ژاپن بیشتر بر همكاری، مشاركت و فعالیت گروهی تاكید دارد حال آنكه در آموزش امریكایی رقابت و توانایی فردی بیشتر جلوه می‌كند. ژاپنی‌ها كمتر دست به جداسازی دانش‌آموزان بر اساس آزمون‌های هوش و پیشرفت تحصیلی می‌زنند ولی در امریكا گروه‌بندی دانش‌آموزان بر اساس آزمون‌های تحصیلی، فرهنگ رایج آموزش و یادگیری است. در ژاپن به فرآیندها بیشتر از نتایج و پیامد‌ها اهمیت داده می‌شود و پرسش‌های كتاب درسی و معلمان بیشتر از چگونگى است تا چرایی؛ در حالی كه در مدارس امریكا نتایج و پیامدها وزن سنگینی دارد و سوالات كتاب‌های درسی و معلمان بیشتر از چرایی است تا چگونگى.

 

 برش‌هایی از كتاب توسعه و تربیت

  بزرگ‌ترین دغدغه و خبر همه وزرای آموزش و پرورش بعد از انقلاب برای معلمان، همان عبارت همیشگی است: «مطالبات و معوقات سال گذشته فرهنگیان به زودی پرداخت می‌شود.»

 با نگاهی به تجربه تمام كشورهای توسعه یافته در دهه گذشته می‌بینیم كه این كشورها حتی در ریاضتی‌ترین وضعیت اقتصادی خود حاضر به كاهش بودجه و سایر حمایت‌ها از آموزش و پرورش نشدند.

 ما نمی‌توانیم از توسعه حرف بزنیم، اما حاضر به پذیرش الزامات آن نباشیم. سیاسیون، احزاب و حوزه عمومی هنوز آموزش و پرورش را در عمل جدی نمی‌پندارند. تا در فضای فكری و گفتمانی جامعه ایران درباره نقش آموزش و پرورش در توسعه‌یافتگی، تحرك فكری و گفتمانی به وجود نیاید، سخن از هر نوع تحول در آموزش و پرورش راه به جایی نمی‌برد.

 برای توسعه‌یافتگی قطعا به سیستم پیشرفته حمل‌و‌نقل، انرژی، تولید و اشتغال، ICT، شهرسازی و احزاب كارآمد نیاز داریم اما زیرساخت توسعه، «تربیت» است.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: