عبور از نظام مكتبخانه‌ای و چالش‌های نظام مدرن آموزشی

1395/4/2 ۱۰:۳۹

 عبور از نظام مكتبخانه‌ای و چالش‌های نظام مدرن آموزشی

شاید امروز بیشتر مردم نمی‌دانند مدارسی كه خواندن و نوشتن را به آنها آموخته است در كشورمان چگونه بنا شدند و شاید كمتر كسی خاطرات چوب‌و‌فلك‌های مكتبخانه‌ها را به یاد داشته باشد مگر در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی كه خیلی حس و حال آن روزها را نمی‌تواند منتقل كند چرا كه وقتی تاریخ آموزش و پرورش را ورق می‌زنی و به ١٥٠ سال پیش می‌روی با حقایق تلخی مواجه می‌شوی كه مو به تنت سیخ می‌شود و باورت نمی‌شود كه در این سرزمین با مدرسه و معلم و كتاب و علم ودانش چه می‌كردند.

 شاید امروز بیشتر مردم نمی‌دانند مدارسی كه خواندن و نوشتن را به آنها آموخته است در كشورمان چگونه بنا شدند و شاید كمتر كسی خاطرات چوب‌و‌فلك‌های مكتبخانه‌ها را به یاد داشته باشد مگر در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی كه خیلی حس و حال آن روزها را نمی‌تواند منتقل كند چرا كه وقتی تاریخ آموزش و پرورش را ورق می‌زنی و به ١٥٠ سال پیش می‌روی با حقایق تلخی مواجه می‌شوی كه مو به تنت سیخ می‌شود و باورت نمی‌شود كه در این سرزمین با مدرسه و معلم و كتاب و علم ودانش چه می‌كردند.
تاریخ آموزش و پرورش كشور را باید خواند تا رمز ورازگرفتاری‌های دیروز و امروزمان آشكار شود به همین دلیل در این شماره از صفحه مدرسه «اعتماد» گذری داشتیم به بخشی از تاریخ تعلیم و تربیت در ایران با محوریت میرزا حسن رشدیه نامی كه برای خیلی‌ها چندان آشنا نیست چرا كه در پس نام او رمز و رازهایی نهفته است، گزارشی كه تقدیم می‌شود حاصل تلاش محمدرضا نیك‌نژاد فعال صنفی و رسانه‌ای حوزه آموزش و پرورش است كه در تلخیصی معنادار و تركیبی مناسب ما را با فرازی از این تاریخ آشنا می‌كند. محمدرضا نیك‌نژاد، عضو كانون صنفی معلمان ایران با این جمله از لرد چستر فیلد كه می‌گوید «از مدرن‌ها بدون تنفر سخن بگو واز قدما بدون ستایشگری، هر یك را به خاطر شایستگی‌شان قضاوت كن و نه به دلیل قدمت‌شان» گزارش خود را تنظیم می‌كند.
  در روز پنجم رمضان ١٢٧٦ ه– ق در منزل یك روحانی به نام ملا مهدی تبریزی و در شهر تبریز كودكی ‌زاده شد. این كودك بعد‌ها با نوآوری و پشتكار خویش اثرات شگرفی بر روند رو به رشد مدرنیته و آموزش در ایران بر جای گذاشت. نام او را میرزا حسن نهادند كه بعدها رشدیه خوانده شد.
    
 خلیفه مكتبخانه
 وضع آموزش در این دوره از الگو‌های جهانی فاصله بسیار داشت. تنها نهادی كه كار آموزش كودكان را سامان می‌داد، مكتبخانه بود. بیشتر این مكتبخانه‌ها درجاهای نامناسب مانند گذرگاه‌ها و اتاقك‌های ویژه طلبه‌ها در مسجدها برگزار می‌شدند. در آنها رویه یكسانی برای آموزش وجود نداشت. كودكان از خردسالی در اثر فشار خانواده و معلم ناچار به خواندن كتاب‌های ادبیات كلاسیك مانند دیوان حافظ، گلستان و بوستان سعدی، جامع عباسی و روخوانی قرآن بودند. معلم‌ها در بیشتر موارد آنچنان كم‌مایه بودند كه برای درك گفته‌های خود نیز با دشواری روبه‌رو می‌شدند. ابزار آنها افزون بر كتاب‌هایی كه گفته شد، چوب و فلك بود كه در نهایت بنیاد آموزش بر آزار روحی و جسمی كودكان و دانسته‌های سطحی آنها استوار بود. مكتبخانه از نظر مالی مستقل از دولت بود و برای ادامه كار چشم به پیشكش‌های خانواده‌ها داشت. چندگانگی در پرداخت، خود مایه نگاه چندگانه معلم به نوآموزان می‌شد. بیشتر مكتبداران دارای اندیشه‌های واپسگرا بودند. افزون بر این بیشتر آنها روابط خوبی با كارگزاران حكومت و علما داشتند كه از آنها گروهی پر نفوذ درپهنه جامعه ساخته بود و كمتر كسی توان رویارویی با آنها را داشت.

 نام‌نویسی دربیروت و سفر به تركیه
 بالیدن میرزا حسن، همزمان بود با ورود اندیشه‌های نوین به ایران. این اندیشه‌ها بیشتر به كمك كسانی كه دركشورهایی مانند فرانسه رفت وآمد داشتند ویا به دست فرستادگان این كشورها در ایران گسترش می‌یافت. نخست پدرش او را به مكتبخانه فرستاد. در آنجا توانست توانایی و هوش خود را به معلم و شاگردان دیگر نشان دهد. فرزندش شمس‌الدین رشدیه می‌گوید «... رشدیه خلیفه (مبصر) كلاس شده بر همه شاگردان برتری یافت شیخ مكتبخانه تا چه پایه سواد داشت خدا می‌داند، اما بسیار بی‌رحم بود وطفلان را می‌آزرد وبی محابا می‌زد.»(١) سپس شروع به آموزش‌های دینی نزد پدر كرد ودر پانزده سالگی كار خود را با پیشنمازی یك مسجد آغاز كرد. به زودی با دیدن شرایط ویژه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی كشور و مشاهده شكاف طبقاتی موجود درجامعه و با خواندن روزنامه‌های فارسی زبان خارج از كشور مانند اختر، ثریا و حبل‌المتین وهمچنین شنیده‌هایش از وضع كشورهای دیگر، پیشنمازی را رها كرد. پس از به دست آوردن همراهی پدر در سال ١٢٩٨ به بیروت رفت. در كانون آموزش آموزگاران كه به دست فرانسوی‌ها اداره می‌شد و ٣٠ سال از راه‌اندازی آن می‌گذشت، نام‌نویسی كرد. پس از سه سال نخست به تركیه رفت. در آنجا از كانون‌های آموزشی تركیه بازدید كرد و در سرانجام به ایران بازگشت.

مبارزه در دو جبهه
در این هنگام با كوله باری از دانش، تجربه، و پشتكاری سترگ و ستودنی مبارزه خود را در دو جبهه آغاز كرد. جبهه نخست دربار قاجار و دستگاه خودكامه و ٥٠ ساله ناصرالدین شاه بود. این دستگاه مانند هرحكومت خودكامه دیگر از آگاهی مردم هراسناك و بیمناك بود. بیشترین تلاش خود را برای نا آگاهی مردم به‌كار می‌گرفت. شاه در دوران فرمانروایی خویش تنها دارالفنون را تاب آورد. آن هم به خاطر نگهداشتن آبرو در برابر نگاه‌های تیزبین كشورهای دیگر. اگر چه گاه و بی‌گاه تلخك ویژه‌اش به همراه شماری از گماشتگان به دارالفنون یورش می‌بردند و نو آموزان و آموزگاران را می‌آزردند. شاه نیز خرسندی خود را از این رخدادها پنهان نمی‌كرد. بار‌ها می‌گفت كه مردم ما باید آنچنان ناآگاه باشند كه ندانند پاریس و بروكسل خوردنی است یا پوشیدنی. محمدعلی میرزا (شاه آینده) در تبریز پس ازشكایت مكتب‌داران، شتابان دبستان رشدیه را بست. در هنگام بر تخت نشستنِ مظفرالدین شاه، به خاطر بیماری، كهنسالی وسستی در تصمیم‌گیری، آزادی اندیشه و رفتار در میان اندیشمندان گسترش یافت. رشدیه نیز مانند دیگر اندیشمندان، آزادی رفتار بیشتری یافت. بیشترین پیشرفت‌های او در راه‌اندازی دبستان در این دوران بود. ناگفته نماند كه نخستین دبستان به شیوه نوین در دوران ناصری گشایش یافت.   جبهه دیگر، مكتب‌داران و واپسگرایان پشتیبان آنها بودند. بیشترین فشارها بر رشدیه از سوی این جبهه بود. این گروه كسانی بودند كه از دست دادن پایگاه مردمی برای‌شان هراس‌آور و وحشتناك بود.   در بی‌حرمتی‌ای كه یك بلژیكی در تبریز و در هنگام مستی به یك روحانی كرده بود مكتب‌داران هنگامه را مناسب دیده و با بدگویی از دبستان‌های رشدیه پیش روحانی‌ها دبستان‌ها را نیز به مورد‌های اعتراض افزودند. یكی از روحانی‌ها گفت: «دین شما از دست رفت، در شهر مسلمان میخانه باز شده، در شهر مسلمان مدرسه باز شده، اطفال شما را از دین به در كردند... در این شهر سه چیز نباید باشد، میخانه، مدرسه و مسیو پریم.»(٢)
 گفتنی است كه روحانی‌های روشن‌دل و روشن‌اندیشی نیز بودند كه از تلاش‌های رشدیه، چه مادی وچه معنوی، پشتیبانی می‌كردند. مانند حاج میرزا جواد آقا مجتهد، روحانی دانشمند و فرهنگ دوست تبریز وشیخ هادی نجم‌آبادی كه در تبریز و تهران از تلاش‌های رشدیه بسیار حمایت كردند.

  از دایر كردن دبستان تا مشروطه‌خواهی
 با آغاز جنبش مشروطه رشدیه به جرگه مشروطه‌خواهان پیوست. در این راه نیز دچار سختی‌هایی شد كه می‌توان به بازداشت، تبعید و ترور نا فرجام او اشاره كرد. یكی از نقطه‌های تاریك زندگی رشدیه در این دوران رخ داد.  
 رشدیه با راه‌اندازی دبستان‌های پرشمار در شهرهای تبریز، مشهد و تهران و بسته شدن پیاپی آنها، پا پس ننهاد و با پایمردی به كار خود ادامه داد. تا اینكه كسان دیگری نیز در این كار با او همراه شدند، با پشتیبانی مشروطه‌خواهان به ویژه آیت‌الله سید محمد طباطبایی از روش نوین آموزش، این شیوه به سرعت گسترش یافت و شمار این آموزشگاه‌ها در این دوران به ٢٢ رسید.
 رشدیه پس از تلاش‌های فراوان به قم رفت و در آنجا نیز دبستانی راه‌اندازی كرد و تا پایان عمرِ پر بارش به پیشه آموزگاری پرداخت. او می‌گفت «اگر معلمی در سر كلاس و در هنگام آموزش فوت كند، شهید محسوب شده وهیچ افتخاری بالاتر از این نیست.» یا وصیت كرده بود كه آرامگاهش را در جایی قرار دهند تا شاگردان از روی آن گذشته و باعث آرامش روحش شوند.»(٣)
 رشدیه در زمینه آموزشی دارای بیست وهفت جلد كتاب است كه بدایت التعلیم، كفایت التعلیم وصد درس و...  شماری از آنهاست.

 یك قرن شادگری و معلمی و مبارزه
 واپسین روزهای زندگی این بزرگ مرد همزمان بود با رخدادهای بر تخت نشستن محمد رضا شاه و بركناری پدرش. آشفتگی‌های این دوران بر زندگی او نیز اثر گذاشت. مدت كوتاهی حقوقش پرداخت نشد. با تلاش و همراهی هرمزی، رییس اداره كل بودجه آموزش وپرورش كه در وزارتخانه این مرد كهنسال را شناخته بود، دوباره حقوقش برقرار شد. او هراز گاهی برای دریافت حقوق به تهران می‌آمد. در واپسین آنها روزی در ایستگاه انتظار ورود اتوبوس را می‌كشد كه ناگهان بی‌پروایی راننده باعث افتادن رشدیه در جوی آب می‌شود. پس از چند روز بستری شدن در بیمارستان- بنیانگذار دبستان‌های نوین درایران- روز نوزدهم آذرماه یك هزار و سیصد و بیست و دو، در ٩٧ سالگی بدرود زندگی گفت و در شهر قم به خاك سپرده شد. در طول زندگی‌اش هیچ نهاد آموزشی از تلاش‌های او قدردانی نكرد. خود نیز هیچگاه نخواست كه از منافع به دست آمده از پیشگامی در مشروطه بهره‌ای ببرد.
پا نوشت:    
١- حكیمی، محمود، آموزش وپرورش خودكامگان، تهران، انتشار، ص١٣٦
٢- كسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران ص٣١.
 at http: //www. dfiyouzat. com/
٣- حكیمی، محمود، با پیشگامان آزادی، تهران، قلم

منبع: اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: