تحقق خیر جمعی / نسا زاهدی

1395/2/13 ۰۷:۲۳

تحقق خیر جمعی / نسا زاهدی

پرداختن به مقوله «اصلاح و اصلاحگری» و تلاش نهضت‌های اصیل اسلامی در تغییر وضع موجود، احیای وضع مطلوب در مقابل افساد و استقرار جامعه آرمانی اسلامی، در نظام فکری استاد مطهری جایگاه برجسته‌ای دارد. در نوشتار حاضر، مؤلف «فهم اهداف و تحولات جنبش‌های اسلامی در آموزه‌های شهید مطهری» را محل تأمل قرار می‌دهد که آن را در سه بخش به بحث می‌گذارد؛ در بهره‌ نخست؛ از منظر روش و معرفت‌شناسی (ایستارها پیرامون مفهوم و چیستی تحولات و تغییرات)، در بهره دوم؛ مطالعه جنبش‌ها از زاویه کرونولوژیک (بسترها، عوامل و بویژه محرکات تغییرات و انقلاب‌ها) و در پایان استلزامات و ضرورت‌های تعالی و رهایی‌بخشی جنبش‌های اسلامی را مورد بررسی قرار می‌دهد.

اصلاح و اصلاحگری» در نظام فکری شهید آیت الله دکتر مرتضی مطهری

«حیات متعالی» و «زیست مؤمنانه» چگونه شکل می‌گیرد؟

 


پرداختن به مقوله «اصلاح و اصلاحگری» و تلاش نهضت‌های اصیل اسلامی در تغییر وضع موجود، احیای وضع مطلوب در مقابل افساد و استقرار جامعه آرمانی اسلامی، در نظام فکری استاد مطهری جایگاه برجسته‌ای دارد. در نوشتار حاضر، مؤلف «فهم اهداف و تحولات جنبش‌های اسلامی در آموزه‌های شهید مطهری» را محل تأمل قرار می‌دهد که آن را در سه بخش به بحث می‌گذارد؛ در بهره‌ نخست؛ از منظر روش و معرفت‌شناسی (ایستارها پیرامون مفهوم و چیستی تحولات و تغییرات)، در بهره دوم؛ مطالعه جنبش‌ها از زاویه کرونولوژیک (بسترها، عوامل و بویژه محرکات تغییرات و انقلاب‌ها) و در پایان استلزامات و ضرورت‌های تعالی و رهایی‌بخشی جنبش‌های اسلامی را مورد  بررسی قرار می‌دهد.
٭٭٭
آیت‌الله شهید مرتضی مطهری به عنوان متفکری دغدغه‌مند در حوزه اجتماعی و سیاسی به بحث «نهضت‌های بیدارگر و جنبش‌های اسلامی» بی‌اعتنا نبوده‌اند. در اندیشه استاد مطهری پرداختن به تغییر و تحولات اجتماعی، ریشه‌ها و بستر‌های شکل‌گیری این جریانات مصادیق فراوانی دارد به گونه‌ای که در آرا و نظرات ایشان پرداختن به هر دو مقوله «تغییر» و «تکامل» در جنبش‌های اسلامی به شکل جداگانه حائز اهمیت است.
در بخش نخست، فهم تکامل یا تغییر جنبش‌های اسلامی از زاویه معرفتی و روش‌شناسانه دایر بر تعاریف دقیق واژگان، فهم تفاوت‌های این دو، مطالعه چیستی و محتوای جنبش‌ها با نگاهی هنجاری و تجویزی است که با رویکرد امام خمینی(ره)، آیت‌الله نائینی و شهید مطهری قرابت بیشتری می‌یابد و بر اساس آن موانع جوامع اسلامی و تحولات برخاسته از آن، ریشه در ماهیت شرایط و مقتضیات عصر دارد.
هرچند به لحاظ تاریخی در ادبیات سیاسی اروپا در ابتدا دو واژه «تغییر» و «تکامل» جنبش‌ها به جای یکدیگر استفاده می‌شد اما بتدریج به دلیل بار کیفی و ارزش‌گذارانه تغییر و هنجاری بودن آن نسبت به تکامل، به لحاظ محتوایی از یکدیگر فاصله گرفتند و هر کدام معنای متفاوتی به خود گرفت.
در بهره دوم از نگاه کرونولوژیک، مطالعه ریشه‌ها، بسترها و بویژه محرکات بنیادین سیاسی-اجتماعی در جنبش‌های اسلامی معاصر ضروری است. بر پایه نظرات استاد مطهری «تغییر» به مثابه «انقلاب» بوده که نمی‌توان آن را الزاماً تکاملی دانست در نتیجه انقلاب‌ها و تغییرات اجتماعی درصدد برهم زدن نظم موجود در راستای استقرار نظامی مطلوب هستند که طی آن تغییرات مثبت و اسلوب‌مند تنها در سایه «اتخاذ ایدئولوژی صحیح» و «رهبری فکری کارآمد» محقق می‌شود. بویژه اینکه پیرامون انقلاب‌های سیاسی و اجتماعی دو دیدگاه کلان وجود دارد که یکی «دلایل ساختاری» را در وقوع آن مؤثر می‌داند در حالی که دومی دایر بر «ارادی بودن انقلاب‌ها» است. یعنی در حالت اول انقلاب‌ها ساخته نمی‌شوند ولی در مورد دوم اراده‌ای قوی در ساختن و تقویت انقلاب‌ها دخیل است که استاد مطهری در باورمندان دسته دوم قرار می‌گیرد. وی صرفاً به تغییرات جهت‌دار که جنبه تکاملی دارند انقلاب می‌گفت و خارج از آن را ارتجاع و واپس روی می‌دانست.
بر این اساس، به فرموده استاد مطهری هدف از اصلاحات اجتماعی، دگرگون ساختن جامعه درجهت مطلوب بوده و اتفاقاً اصلاح‌طلبی حاکی از روحیه اسلامی است و هر مسلمانی به حکم مسلمان بودنش خواه‌ناخواه اصلاح‌طلب و لااقل طرفدار اصلاح‌طلبی باید باشد. البته بدیهی است که جنبش‌هایی که داعیه‌ اصلاح داشته‌اند یکسان نبوده‌، برخی داعیه‌ اصلاح داشته و واقعاً هم مصلح بوده‌اند در حالی که برخی اصلاح را بهانه قرار داده و افساد کرده‌اند. برخی دیگر در آغاز جنبه اصلاحی داشته و سرانجام از مسیر اصلاحی منحرف شده‌اند. از این جهت، یکی از شاخصه‌ها و شرط‌های اصلاح‌طلبی، فارغ بودن از تعصبات افراطی نسبت به فرقه خاص علیه فرقه‌ دیگر است که شاهد این مدعا، افراطی‌گرایی و رادیکالیسم احیاشده به بهانه اصلاحات، در عصر حاضر است که بشدت میل به خشونت و ترک تساهل دارد.
شهید مطهری پیرامون استلزامات و شرط‌های رهایی‌بخشی و تعالی جنبش‌ها بر این باور بود که تمایل ذاتی بشر به پیشرفت و ضرورتمندی تکامل‌یافتگی عمومی، تحرک به سوی حق و غلبه بر باطل، حاکی از عقلانیت و میل فطری انسان به سعادتمندی و غایت‌مداری زندگی است؛ که این اعتقاد به تکامل حتمی جوامع با نگاهی اسلامی در راستای استقرار ارزش‌های انسانی اصیل در حرکت بوده، با «مهدویت شیعی» به کمال خواهد رسید و در نهایت نبرد میان دوگانه‌ «انحطاط» و «تعالی» در جنبش‌ها و جوامع اسلامی با کشیده شدن از درون انسان‌ها به بطن جوامع به حریت و کمال معنوی ختم خواهد شد. با وام‌گیری از ادبیات سیاسی جامعه مشترک بشری می‌توان ویژگی‌های چنین نظمی را استقرار حکومت واحد جهانی با معیارهای اصیل اسلامی، استکبارستیزی، مرکززدایی از غرب، حذف اختناق و ستمکاری، تحقق خرد حقیقی، مساوات‌طلبی فراگیر و صلح جهانی دانست. به عبارت دیگر، هدف جنبش‌های اسلامی و وقوع انقلاب‌ها باید «تحقق خیر جمعی» باشد.
از نظر استاد مطهری جهان به سوی تکامل در حرکت است که این مهم در سایه «اراده و آگاهی» در مسیر صحیح هدایت خواهد شد؛ یعنی غایت جریانات اسلامی باید توسل به «ایمان» و «اخلاق» باشد و به عنوان بنیان‌های حیات اسلامی تعبیر شود تا هدف، ماهیت در طریق سعادت قرار گیرد. در مقابل، غیبت معنا در تغییرات و جنبش‌های اسلامی، فقدان کف‌نفس، خودفرمانروایی فزاینده در رهبری این جریانات، به عنوان عامل انحراف و سرچشمه فساد بوده و در نهایت منجر به هزیمت و شکست خواهد شد و یگانه پادزهر چنین جریانی، تعالی‌جویی و بازگرداندن معنا به متن تحولات اجتماعی است.
این در حالی است که با وجود ادعاهای ظاهری، استیلای نگاه ماده‌گرا و ابزاری در جوامع اسلامی، تظاهر به معنویات و صرف اتکا به «صورت» به‌جای پرداختن به مکنونات و غایت دین، منتهی به سودازدگی و بی‌هویتی، بدل شدن انسان به موجودی متناهی در جهانی لایتناهی خواهد شد که تلف‌شدگی را به‌جای تمایل ذاتی به فتح و پیشرفت نتیجه می‌دهد. از این جهت، آگاهی از این فقدان‌ها و آفات جنبش‌های اسلامی در عصر حاضر در حکم آسیب‌شناسی بحران‌های موجود در این جوامع و تلاش برای تصحیح الگوی اسلامی و عالم‌گیرشدن آن خواهد بود.
تهی بودن ذهن و عین از معنا در جنبش‌های معاصر و انحراف از مسیر طبیعی که خود را در قالب روی‌آوردن به افراطی‌گری و رادیکالیسم نشان می‌دهد ضرورتمندی و الزام  بازگرداندن معنای اصیل و حقیقی به کانون جوامع اسلامی و هویت‌یابی صحیح را معلوم می‌کند. بویژه اینکه تنها در سایه چنین اعتقاد و سبکی می‌توان «حیات متعالی» و «زیست مؤمنانه» اصیل را برای جوامع مسلمان رقم زد.
در مجموع از نظر استاد مطهری مفاسد اجتماعی، تبعیض و انحراف، فقدان امر به معروف، بی‌عدالتی و عدم مساوات منجر به گمراهی جوامع اسلامی و بازگرداندن ارتجاع و حذف اعتلا در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی خواهد شد. به علاوه اینکه تلاش برای «هویت‌یابی در دنیای مدرن» و «بازگشت به خود»، «بزرگداشت کرامت انسانی» از دغدغه‌های بنیادین جوامع اسلامی باید باشد. از این‌رو، ضرورت توجه به اصل برابری، تساهل و مداراگری، استقلال از غیر، بازگرداندن معنا به حیات فردی و اجتماعی، به رسمیت شناختن حریت، وفاق و ائتلاف با یکدیگر، ارج نهادن روحانیت اصیل و صیانت از رهبری فکری، عامل اساسی بقا و ارتقای جوامع اسلامی خواهد بود.

منبع: ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: