مجتهدی: دوگوبینو می‌‌گفت ایرانی‌ها بر آتشفشانی از فرهنگ نشسته‌اند

1393/1/25 ۱۳:۴۹

مجتهدی: دوگوبینو می‌‌گفت ایرانی‌ها بر آتشفشانی از فرهنگ نشسته‌اند

کریم مجتهدی گفت: کسانی که سطحی هستند ضد فلسفه‌اند و آدم سطحی جایی در فلسفه ندارد؛ وای به حال ما که می‌گوییم فلسفه به چه دردی می‌خورد! برای یک قوم ننگ است که به اندیشه و تعمق اهمیت ندهد.

 

کریم مجتهدی گفت: کسانی که سطحی هستند ضد فلسفه‌اند و آدم سطحی جایی در فلسفه ندارد؛ وای به حال ما که می‌گوییم فلسفه به چه دردی می‌خورد! برای یک قوم ننگ است که به اندیشه و تعمق اهمیت ندهد.

 صبح امروز 25 فروردین ماه در دانشکده الهیات و معرف اسلامی دانشگاه تهران برگزار شد.  حجت‌الاسلام امام رئیس دانشکده الهیات، زهرا مصطفوی دختر امام راحل(ره) کریم مجتهدی، منوچهر صدوقی سها و دیگر استادان دانشکده الهیات دانشگاه تهران در این مراسم حضور داشتند. سخنرانان پیش‌همایش نخست کریم مجتهدی و منوچهر صدوقی سها بودند که آن درباره ارتباط حکیم زنوزی با کنت دوگوبینو و فلسفه غرب سخن گفت و این شاخصه‌های مکتب تهران و چهره‌های برجسته آن را معرفی کرد.

کریم مجتهدی استاد بازنشسته فلسفه غرب دانشگاه تهران در این مراسم گفت: این سخنان را باید 30 سال پیش برای شما ارائه می‌کردم و در حقیقت من 30 سال دیر به این مراسم رسیدم. 

وی گفت: بحث من مربوط به چهره مهمی از تاریخ حکمت و فلسفه در ایران است؛ او کسی است که نخستین برخوردها را با فلسفه غربی داشته و نفس خود این برخورد بسیار مهم است. آقا علی زنوزی حدود صد و اندی سال پیش که با کنت دوبینو برخورد می‌کند و با فلسفه غرب به طور جدی مواجه می‌شود یکی از دوره‌هایی را رقم می‌زند که از نظر تاریخ فلسفه برای ما بسیار حساس و مهم است.

استاد بازنشته دانشگاه تهران گفت: ما که فرهنگ ایران را دوست داریم و در حقیقت خادم فرهنگ ایران هستیم، خواه این مواجهه با غرب را درست مطرح کنیم، خواه آن را مصادره به مطلوب کنیم، باید به این توجه داشته باشیم که اینگونه بحث‌ها باید علنی شده و به سطح بیاین؛ جوانان ما وظیفه دارند به فرهنگ کشورشان خدمت کنند و برای خدمت به فرهنگ ایران این موضوعات تاریخی بسیار مهم است.

مجتهدی اظهار کرد: کنت دوبینو یک کنسول فرانسوی بود، اما یک شخصیت اداری و بی‌سواد نبود؛ اهل تحقیق و پژوهش بود پیش از 2 سفرش به ایران همزمان با قرن 19 میلادی چندین کتاب نوشته بود. او کتابی 2 جلدی دارد که برای ما بسیار حساس است، او اواسط قرن 19 این کتاب را با عنوان «رساله در منشا عدم تساوی نژادها» منتشر می‌کند که این اثر در زمان خودش بسیار جنجال‌برانگیز بوده است. آلمان هیتلری از این کتاب استفاده می‌کند و حتی جریانی با عنوان «گوبینیسم» که جریانی با رویکرد اصالت نژادی است تحت تاثیر آموزه‌های این شخص ایجاد می‌شود.

وی درباره دلایل مسافرت گوبینو به ایران توضیح داد: برای او ایران مصداقی از یک کشور غنی از لحاظ فرهنگی است که بسیار کهن و قدیمی و اصیل است و یکی از غنی‌ترین اقوام جهان به آن پای گذارده است؛ ایران از نظر او رابط میان اروپا و آسیا بوده است. گوبینو سعی می‌کند ایران را از منظر نژادی مورد تامل و تحلیل قرار دهد و به قول خودش کاری علمی را به انجام برساند. 

به گفته مجتهدی، گوبینو هم مانند بسیاری از ما اعتقاد دارد که تاریخ یک فلسفه‌ای دارد و همانطور که عده‌ای در جهان‌بنی غیردینی می‌خواهند در فلسفه تاریخ اصالت را به آگاهی یا اقتصاد و... بدهند، گوبینو تلاش می‌کند اصالت را در فلسفه تاریخ به نژادها مرتبط کند. از نظر او تاریخ محل تقابل نژادها است که گاهی این تقابل به تعامل هم منجر می‌شود. ایران برای او مصداقی از یک میدان جنگ نژادها است و قوم ایرانی در گذر این جنگ همواره سعی کرده خود را حفظ کند. 

استاد بازنشسته دانشگاه ادامه داد: گوبینو می‌نویسد که دارد باید از قوم ایرانی درس بگیرد و از آنجا که خوب می‌دانست فلسفه و حکمت و اندیشه به چه دردی می‌خورد و چقدر در حوزه تمدنی و تاریخی مهم است، با بسیاری از اندیشمندان و حکمای ایران ملاقات و گفت‌وگو می‌کند.

 

مجتهدی گفت: وای به حال ما که می‌گوییم فلسفه به چه دردی می‌خورد! برای یک قوم ننگ است که به تامل و اندیشه فلسفی و عمقی اهمیت ندهد؛ فلسفه حرف اول را می‌زند و متفکر فلسفی «سخن هر چه باشد را به ژرفا می‌بیند». کسانی که سطحی هستند ضد فلسفه‌اند و آدم سطحی هم جایی در فلسفه ندارد. باید به خود اجازه فکر کردن بدهیم و جسارت اندیشیدن را در خود ایجاد کنیم. حتی اگر کسی با فکر کردن به جایی هم نرسد، با این شخصیت، آدم مهم و تاثیرگذاری است، زیرا خود فکر کردن مهم و لازم است.

وی گفت: گوبینو درباره حکمت و فلسفه ما مطالعه می‌کند چون می‌دانست می‌خواهد چه کار کند. از حکمای ما به عنوان مجاهدت کنندگان در راه حکت یاد می‌کند و می‌گوید ایرانیان اگر چه ملت فقیری هستند ولی بر آتشفشانی از فرهنگ نشسته‌اند. 

به گفته این استاد فلسفه غرب گوبینو از آقا علی زنوزی بسیار تعریف کرده و حتی چهره ظاهری او را در نوشته‌هایش ترسیم می‌کند. گوبینو می‌نویسد که حکمت ایرانیان افلاطونی است و گویا حکمت افلاطون هنوز در ایران زنده است و آیا این عجیب نیست؟ و از آثار و فعالیتهای فلسفی حکیم زنوزی در سفرنامه‌اش یاد کرده است.

مجتهدی در بخش دیگری از سخنانش به مکاتبه بدیع‌الملک دولتشاه با حکیم زنوزی اشاره کرد و گفت: بدیع الملک که از نوادگان فتحعلی شاه است بسیار به علوم جدید اهمیت می‌داد و 7 سوال حکمی را برای آقا علی زنوزی مکتوب می‌کند و حکیم زنزوی هم به این 7 سوال پاسخ می‌دهد. سوال هفتم او مربوط به ارتباط فلسفه غر ب با حکمت اسلامی است. این مکاتبه در کتاب بدایع‌الحکم جنمع آمده که بسیار اثر خواندنی است زیرا اینها تاریخ علم ما را شامل می‌شوند. 

وی افزود: البته به نظر من حکیم زنوزی متوجه جریان ارتباط ادیشه در شرق و غرب که در بحث بدیعالملک آمده، نشده و بیشتر سعی کرده به سبک مشایی به سوالها پاسخ دهد. 

استاد فلسفه غرب پژوهشگاه علوم انسانی ادامه داد: بعدها مکاتبات دیگری هم از جکیم زنوزی یافته شد که او در آنها با تعدادی از اندیشمندان و دانشمندان فرانسوی ارتباط داشته است و با آنها درباره زمان و مکان و... به بحث و گفت‌وگو پرداخته است.

تسنیم

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: